این جنگ که میتوان آن را رستاخیز یونانستان شمرد در سال ۴۷۰ رویداد و یکی از کسانی که در این جنگ سررشتهدار بودند ثمسیتوکلیس و دیگری آرپستیدیس بود که سرگذشت هر دو را ترجمه نمودهایم.
دامنه این جنگ حادثه پلاتای میباشد که در سال ۴۷۹ رویداد و ماردونیوس سپهسالار بزرگ ایران که داماد داریوش بود کشته گردید داستان این حادثه را هم پلوتارخ در سرگذشت اریستیدیس آورده است.
مطلبی که در اینجا باید بازنمود اینکه یونانیان چون قلم در دست خودشان بوده تا توانستهاند خود را شایستهتر و برازندهتر نشان داده و ایرانیان و کارهای آنان را بیارج و بها نمودار گردانیدهاند.
از جمله از سخنان ایشان چنین بر میآید که ایرانیان فن جنگ را نمیشناختند و چنان دلیری که با دلیری یونانیان برابری تواند کرد نداشتند لیکن ما در داستان اریستیدیس خلاف این مطلب را پیدا میکنیم.
زیرا میبینیم که پااوسانیانس با اریستیدیس گفتگو و کشاکش درازی در این باره با هم دارند که چون در این جنگ ایرانیان دستههای مهمی را از یونانیان همدست خود داشتند و ماردونیوس آنان را در دست راست صفهای خود و سپاهیان خود ایران را در دست چپ جای میداده و آن سوی در لشکر یونانیان چون اسپارتیان دست راست را میگرفتهاند ناگزیر با خود ایرانیان روبهرو میشدهاند. پااوسانیاس میگوید اسپارتیان و آتنیان جای خود را در صفبندی تغییر بدهند که از آن پس آتنیان با ایرانیان روبهرو گردند و بهانه این کار آن را یاد میکند که چون پیش از آن در ماراتون آتنیان با ایرانیان جنگ کردهاند راه جنگ آنان را بهتر میشناسند.
از آن سوی آتنیان چون مقصود درونی پااوسانیاس را میدانستند از پذیرفتن پیشنهاد او بازمیایستند ولی اریستدیس به میانجیگری برخاسته گفتگو را از میان برمیدارد.
آیا این دلیل آن نیست که ایرانیان در دلیری پای کم از یونانیان نداشته بلکه از آنان دلیرتر بودهاند. نیز در ارقامی که این تاریخنگاران یونان درباره شماره لشکر ایران و شماره کشتگان ایشان میدهند تردید بسیار باید داشت. از جمله در همین داستان جنگ پلاتای آیا باور کردنی است که از ایرانیان دویست و شصت هزار کس نابود گردد و از یونانیان تنها هزار و سیصد تن نابود شود؟