پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۱۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

انداخت تا آن را خاموش گرداند و خود او رخت خویش را به بازوی چپ پیچیده و شمشیر را به دست راست گرفته و خود را به آتش انداخته و پیش از آنکه رختهایش بسوزد از آن رهایی یافت.

آن کسان چون او را دیدند هیچ‌کدام جرأت ایستادن و یا به جنگ پرداختن نداشته و همه بازگشتند ولی از دور به تیرباران پرداخته با تیر او را بکشتند.

و چون آدمکشان دور شدند تیماندرا جنازه را برداشته و او را به رختهای خود پیچیده و با شکوه و احترامی که از دست او برمی‌آمد به خاک سپرد.

کسان دیگری هم‌داستان کشته شدن الکبیادیس را به همین شرح نوشته‌اند. جز اینکه اینان علت داستان را نه دخالت فارنابازوس و لوساندیر یا خواهش لاکیدومنیان می‌شمارند.

بلکه چنین می‌گویند چون او دختری را از یک خاندان نجیبی نزد خود آورده نگه می‌داشت و این کار مخالف آبروی آن خاندان بود برادران دختر تاب شکیبایی بر آن بدنامی نیاورده شبانه به خانه‌ای که نشیمن او بود آتش زدند و چون او بیرون دوید تا بگریزد و خود را برهاند او را بدانسان که نقل کردیم بکشتند.[۱]


  1. باید گفت این روایت دومی درست‌تر است زیرا گذشته از آنکه فارنابازوس به میهمان و پناهنده خود خیانت نمی‌کرد چون الکبیادیس به قصد رفتن به نزد پادشاه ایران پیش او آمده بود از این جهت هم باور کردنی نیست که او را بی‌دستور پادشاه ایران بکشتند.