چنانکه این حال ما ایرانیان است که با آنکه از زمانهای بسیار باستان خط در این سرزمین ما رواج داشته که سنگهای بیستون و تختجمشید بر این گفته ما گواه است و آنگاه همه میدانیم که آن پادشاهی پهناور مادان و هخامنشیان و روابطی که این فرمانروایان با پادشاهیهای دیگر داشتهاند و همیشه نامهنویسیها میکردهاند خود رواج خط را در این کشور دربایست داشته است.
با این حال از دورههای پیش از اسلام ایران هرگز کتابی که ارزش تاریخی داشته باشد به دست ما نرسیده و این خود از شگفتترین داستانهاست که از آن همه قرنها هرگز خبر درستی نزد خود ایرانیان پیدا نمیشده. نه اینکه کسی در ایران تاریخ ننوشته بوده. بلکه ما آگاهی درستی داریم که ایرانیان کتابهای بسیاری در تاریخ داشتهاند ولی در نتیجه حوادثی که در اینجا مجال یاد آنها را نداریم از میان رفته است.
اینست که ما امروز ناگزیریم دست نیاز به سوی مردمان باستان دیگری که با ایران همسایه بوده یا رابطههای دیگری داشتهاند دراز نماییم. از قبیل یونانیان باستان و رومیان غربی و بوزانتیان و ارمنیان و تازیان و هندیان و آسوریان و دیگران.
از جمله کتابهای تاریخی که از زمانهای کهن بازمانده و امروز به دست ما رسیده کتابی است به نام «سرگذشتها» «زندگیها» تألیف پلوتارخ یونانی که از مشهورترین کتابهاست.
پلوتارخ از سرزمین یونان برخاسته و در آن میهن خود که آن زمان یگانه سرزمین دانش و خرد شمرده میشده درس خوانده و دانشهایی آموخته و چون آن زمان یونان جزو روم و دو سرزمین پیوسته به هم بوده پلوتارخ پس از دیری از یونان بروم رفته و سالیانی در شهر روم پایتخت آنجا روز میگزارده تا بار دیگر به همین خود بازگشته است.
پلوتارخ نیمه دوم از قرن نخستین تاریخ میلادی و بیست سال از آغاز قرن دوم آن تاریخ را دریافته[۱] و این هنگام شش یا هفت قرن بوده که آسیا و اروپا با هم درافتاده و جهان همچون دریا در تلاطم بوده: یونان و آن پیشرفت آیین مردمی در میان آنان پادشاهی هخامنشی و آن لشکرکشیهای شگفتانگیز آن پادشاهان بر یونان و مصر الکساندر و آن پیشرفت تند او در آسیا پیدایش سلوکیان و اشکانیان برخاستن روم جهانگیر و کشاکشهای او با اشکانیان اینها حوادث مهم تاریخی است که پلوتارخ خبر آنها را شنیده و دانسته و صدها مردان سترک تاریخی را میشناخته است.
- ↑ از سال ۴۵ یا ۴۶ تا سال ۱۲۰