«پدر من از لشگریان[۱] بود، و مادر از خاندان علماء دین زردشت. و اول نعمتی که خدای تعالی[۲] بر من تازه گردانید دوستی پدر و مادر بود، و شفقت ایشان بر حال من؛ چنانکه از فرزندان دیگر مستثنی بودم و به مزیت تربیت و ترشح مخصوص شدم و چون سال عمر به هفت رسید، مرا بر خواندن علم طب تحریص نمودند، و چندانکه اندک مایۀ وقوف افتاد و فضیلت آن را بشناختم، به رغبتی صادق و حرصی غالب در تعلم آن میکوشیدم، تا بدان صنعت شهرتی تمام یافتم و در معالجه بیماران متهدی شدم. آنگاه نفس خویش را میان چهار کار، که تکاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت. مخیر گردانیدم؛ وفور مال و لذات حال و ذکر سایر و ثواب باقی. و پوشیده
- ↑ یعنی اسواره، اسواران.
- ↑ او هرمزد با یزدان.
ج ۱۳، ص ۲۰۳) توجه ما را بآن جلب کردهاند. بیرونی گوید ابن المقفع در ترجمۀ «کلیله و دمنه» فصل برزویه را افزوده است، تا در اذهان اشخاصی، که ایمان آنها ضعیف است، تولید شک کند، پس آنگاه آنان را بمذهب مانی دعوت نماید. در مقدمه سخنی از مذهب مانی در میان نیست. اما از طرف دیگر همچنانکه بعد خواهیم دید، دور از تمایل بآن مذهب نیست. چیزی که حائز اهمیت است، اینست که بیرونی میگوید، ابن المقفع مقدمه را افزوده و بهعبارتدیگر میخواهد بگوید مقدمه در اصل پهلوی موجود نبوده است. ولی بیرونی نمیگوید، که مقدمه را ابن المقفع جعل کرده است. در واقع آثار عهد خسرو بهطوری در این قسمت دیده میشود و بقدری اشارات راجع بآن؟ ؟ ؟ دربردارد، که یک نفر مصنف قرن هشتم ممکن نیست آن را ساخته باشد. و در نظر من صحت آن قابل تردید نیست. ابن المقفع شرح حال برزویه را بقلم خود او، که بعنوان کتاب مستقلی وجود داشت، ترجمه کرده و در ترجمه کلیله و دمنه خود داخل نموده است. ممکن است، همانطورکه، نلدکه (مترجم «مقدمه برزویه» از روی متن ابن المقفع بزبان آلمانی) و گابریلی فرض کردهاند، ابن المقفع آزادانه در شرح برزویه تصرفاتی کرده باشد، اما مفاد فصلی که ابن المقفع در ابتدای کلیله و دمنه قرار داده، حتما بقلم برزویه نوشته شده است.