معذلک زنان خانوادههای ممتاز گاهی تعلیمات بسیار عمیق در علوم تحصیل میکردهاند، و این مطلب از یک عبارت کتاب «ماذیگانی هزار داذستان»[۱]. بدست میآید و آن اینست: یکی از قضات در موقعی که بمحکمه میرفت، پنج زن او را احاطه کردند، و یکی از آنها سؤالاتی از او نمود راجع به بعضی از موارد مخصوصه از باب گرو و ضمانت. همینکه بآخرین سؤال رسید، قاضی جوابی نداشت. آنگاه یکی از زنان گفت: «ای استاد، مغزت را از این بابت خسته مکن، و بیتعارف بگو: نمیدانم. بعلاوه ما خود جواب آن را در شرحی، که مگوگان اندرزبذ نوشته است، خواهیم یافت».
ایرانیان همواره از دانش یونان و روم استفاده میکردهاند[۲]. در آن زمان اشخاصی بودهاند، که کمابیش اوقات خود را منحصرا صرف مطالعات علمی مینمودهاند. چون اوستای ساسانی منبع اصلی تمام علوم محسوب میشد، تردیدی نمیتوان داشت، که این علما همه از طبقه روحانیون بودهاند، در کتاب «بندهشن» خلاصه فهرستمانندی از علوم طبیعی و نجوم بدان طریق، که از اوستای ساسانی و تفاسیر آن بدست میآمده ثبت شده است. از روایات عجیبی، که در معجم البلدان یاقوت[۳] ضبط شده، چنین برمیآید، که در زمان ساسانیان در ریشهر (ریو اردشیر)، که ناحیه کوچکی از ولایات ارجان بوده، جماعتی از نویسندگان جای داشتهاند، که به استعانت خطی (مرموز؟) موسوم به گشتگ (؟) ۳علم طب، و نجوم، و فلسفه را ثبت میکردهاند و آن طایفه را گشتگ؟ دفتران میخواندهاند (یعنی «کسانی که مطالب را بخط گشتگ ثبت میکنند.» ؟).
متن و تفسیر کتاب اوستایی موسوم به هوسپارم نسک شامل تفاصیلی راجع بطب