پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۴۹۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

روایتی از جاحظ و مسعودی،[۱] که از مآخذ ساسانی استخراج شده، می‌رساند، که در دربار خسرو اسواران و پسران پادشاه[۲]طبقه اول را تشکیل می‌داده‌اند. بموجب عبارت دیگر از کتاب التاج جاحظ، شاهنشاه ملازمان رکاب خود را از میان اسواران و اشراف بزرگ برمی‌گزید. بعلاوه منابعی در دست است[۳]حاکی از اینکه یک عده از اسواران مأمور محافظت پسران خسرو دوم شدند. کلمه «اسواران سردار» در کتاب ماذیگان‌ی چترنگ (چترنگ-شطرنج) مذکور است (جاماسپ اسانا، متون پهلوی، ج ۱، ص ۱۱۷، سطر ۱). و هریز، که پس از تسخیر یمن از طرف کسرای اول به حکومت آنجا منصوب شد، یکی از اسواران بود. جانشین او موسوم به زین همین عنوان را داشت[۴].

اما نکته دیگری هم از اصلاحات لشکری خسرو اول هست، که قبل از هرکس اشتاین آن را دریافته و واضح کرده است[۵]. پس از آنکه کسری قوم کوهستانی موسوم به بارز را، که ساکن کرمان بودند، به اطاعت درآورد. بازماندگان آنها را به قسمت‌های مختلف کشور انتقال داد و به آنها مساکن عطا کرد و مجبور به خدمت سربازی نمود. از یک قوم دیگر موسوم به چول[۶]، که ظاهراً عصیان کرده بودند، کسری فقط هشتاد نفر باقی گذاشت، که از بهترین مردان جنگی آن قوم بودند و آنها را بشهر شاه رام پیروز انتقال داد. آنها نیز مکلف به خدمت نظام شدند. سپس


  1. کمی پایین‌تر همین فصل را ببینید.
  2. از این عبارت نه تنها شاهزادگان خانواده ساسانی مفهوم می‌شود، بلکه شهردارانی نیز، که دارای عنوان شاهی بودند.
  3. طبری، ص ۱۰۴۳، نلدکه، ص ۳۵۷.
  4. طبری، ص ۹۴۸ و ۹۸۸، نلدکه، ص ۲۳۰ و ۲۶۴. مارکوارت (فیلولوگوس، ج ۵۵، ص ۲۱۵، شماره ۵) وین vin بجای زین zin خوانده است. (تبدیل حرف واو و زاء در خط عربی بسیار اتفاق می‌افتد).
  5. سالنامه‌های بیزانسی و یونانی جدید،۱۹۲۰، ص ۶۹-۶۸.
  6. رک بالاتر ص ۳۱۰.