این فرمان داد تا ابنیه و املاکی، که بواسطه کوتاه شدن دست صاحبان آنها و انهدام جداول و قنوات ویران شده بودند، آباد نمایند. مالکین را کمک کردند و به آنها چارپایان جدید دادند تا بکار خود مجددا مشغول شوند. دهات خراب را از نو بنا کردند، پلهای چوبی و سنگی را، که ویران شده بود، مرمت نمودند و در محلهایی که مورد خطر بود، استحکاماتی ساختند.
روشی که در آن زمان در اخذ خراج ارضی و مالیات شخصی بکار رفته بود، نه فقط سلطنت را فایده نمیبخشید، بلکه زحمات و خساراتی برای مؤدیان مالیات فراهم مینمود. چنانکه نقل کردهاند، که کشاورزان قبل از تعیین میزان مالیات توسط مأمورین[۱]، جرأت نمیکردند، به میوههای رسیده دست بزنند و خصوصا کواذ چون بر این امر آگاهی یافت، گویا تصمیم گرفت، که بطور کلی این روش اخذ خراج را تغییر دهد و عاقبت این اصلاح بدست انوشروان انجام یافت. تمام اراضی مزروعه را بدقت اندازه گرفته ممیزی کردند و توزیع مالیات ارضی جدید بر آن اساس قرار گرفت و آن ممیزی بدست «مردمانی منصف و خیرخواه» بعمل آمد، که شاه بدان منظور انتخاب کرده بود. نرخهای ثابتی، که مطابق اصول جدید معین شد، ازاینقرار بود. هر گریب[۲]گندم یا جو سالی یک درهم. هر گریب مو هشت درهم. هر گریب ینجه[۳]هفت درهم. هر گریب برنج ۵/۶ درهم و سالیانه از هر چهار درخت خرمای پارسی، یا شش نخل آرامی، یا شش درخت زیتون یک درهم میگرفتند. سایر محصولات دیگر از ادای مالیات معاف بود و نخلهای پراکنده نیز، که جزء نخلستان مستقلی بشمار نمیآمد، از ادای مالیات معاف گشت[۴]. ظاهراً این نرخها سنگین نبوده است. منتهی ما درست نمیدانیم، که بموجب قوانین مالیاتی