برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
ایران در زمان ساسانیان
۳۶
 

آریا می‌نامید و اصطلاح نژادی و جغرافیائی ایران (با یاء مجهول)، ایران کنونی مشتق از آن است.

در ایران غربی اساس و قاعده دودمانی جامعه تا حدی در زیر قشری که از تمدن بابلی اخذ و اقتباس شده بود، پنهان بود. شاهنشاهی هخامنشیان دنباله سلطنت‌های آشور و بابل و عیلام بشمار میرفت. روش دستگاه سیاسی این سلسله همان بود، که پادشاهان بابل و ماد داشتند و بعد در نتیجه کاردانی و کفایت و تدبیر سیاسی کوروش و داریوش بکمال رسید. اما تشکیلات دودمانی معذلک از میان نرفته و در سرزمین مادها و نیز در پارس باقی بود. آثاری از آن در کتیبه مزار داریوش در نقش رستم پیداست، که در آن داریوش خود را از حیث نسب پسر ویشتاسب و از لحاظ دودمانی هخامنشی و از جهة طایفه پارسی و از حیث ملت آریایی مینامد.[۱]

ایران هخامنشی هفت دودمان ممتاز داشت، که یکی از آنها نژاد سلطنتی بود. هرودت بخطا رفته است، که امتیازات این دودمانها را اجر شرکت آنها در قتل گئومات (بردیای دروغی)،[۲] میداند.

علاوه بر این حلقه از بزرگان نسبی در شاهنشاهی هخامنشی یک سلسله از گماردگان (گمارده-گماشته یعنی مقطع و تیولدار) نیز وجود داشتند. مثلا در آسیای صغیر خاندانهای کهنی از امر تحت ریاست و فرمان شاهنشاه سلطنت میکردند، ولی «شهربانان» در کار آنها نظارت مؤثری داشتند. از این گذشته شهنشاه گاهی گماردگان جدیدی ایجاد میکرد و بعضی از املاک خویش را بصورت موروثی با امتیازاتی بتملک آنان میداد. قدرت دودمانهای بزرگ در این عهد دیگر منحصراً بدهکده‌های کوچکی (ویس)، در پارس که از آن برخاسته بودند،