هیربذان اجراء میشد. هیربذ همان است، که در اوستا ائیشرپیتی[۱] خوانده شده است خوارزمی[۲] معنی لفظ هیربذ را «خادم آتش» گفته است. طبری حکایت میکند، که خسرو دوم آتشکدههایی بنا کرد و دوازده هزار هیربذ برای «زمزمه» ادعیه و سرودن اغانی در آن آتشکدهها برگماشت.[۳] شرافت مقام هیربذان را همین بس، که هنگام تسلط عرب بر ایالت پارس، در قرن هفتم، یک نفر هیربذ در آنجا فرمانفرما بود و ریاست مذهبی را نیز در عهده داشت.[۴]
در بعضی ادوار عهد ساسانی رئیس کل هیربذان، هیربذان، بعد از موبذ بزرگ، در رتبه اول قرار داشته است.[۵] یکی از هیربذان معروف تنسر است، که در تأسیس و تشکیل دین رسمی زردشتی با اردشیر بابکان همدست بود.[۶] دیگر زروان داذ پسر مهرنرسه است، که «پدر او را نامزد امور مذهبی و قضایی کرده بود».[۷] ازین عبارت طبری استنباط میشود، که انجام بعضی امور قضایی هم از وظایف هیربذان بوده است. مسعودی صراحة گوید،[۸] که هیربذان بسمت قاضی فتاوی صادر میکردهاند.
- ↑ aethrapaiti
- ↑ مفاتیحالعلوم، چاپ فانفلوتن، ص ۱۱۶؛ اونوالا، مجله کاما ۱۹۲۸، ص ۴ و ۱۳.
- ↑ طبری، ص ۴۲-۱۰۴۱، نلدکه، ص ۳۵۳. محققا در این عدد اغراقگویی شده. یعقوبی (چاپ هوتسما، ج ۱، ص ۲۰۲) کلمه هیربذ را «حافظ آتش» معنی میکند. در نهایة (ص ۲۲۸) آمده است، که هیربذان میربذ بشاه اطلاع داد، که آتش مقدس خاموش شد (پایینتر را ببینید).
- ↑ در فصل سوم، جزئیات راجع به آتشکده و عبادت ذکر شده است.
- ↑ نگاه کنید به ضمیمه دوم.
- ↑ دینکرد، چاپ پشوتن سنجانا، ج ۹، ص ۴۵۰ و ۴۵۶، ترجمه، ص ۵۶۹ و ۵۷۸. کریستنسن، AO، ج ۱۰، ص ۴۷-۴۵ و نیز مقایسه شود با فصل سوم کتاب حاضر.
- ↑ طبری، ص ۸۶۹، نلدکه، ص ۱۱۰.
- ↑ مروج، ج ۲، ص ۱۵۶.