بلقب مغان مغ میخواندهاند (و مگوان مگو)[۱] یا مگومگوان[۲] نوشتهاند).[۳] از این طبقه بالاتر طبقه موبذان «مگوپتها»[۴] بود.[۵] سرزمین ایران از حیث دین بمناطق مختلف تقسیم میشد. هر ناحیه را موبدی بود.
چندین سنگ قیمتی بدست آمده است، که صورت و نام موبدان بر آنها منقوش است، از جمله یکی پابگ[۶] (موبد خسرو شاذ هرمزد)، دیگر ویذشاهپور[۷] (موبد اردشیرخوره)، دیگر فرخ شاهپور (موبد ایرانخوره شاهپور)، دیگر بافرگ (موبدمیشان).[۸]
رئیس همه موبدان، که منزلت پاپ زردشتیان داشت، و بذان موبذ بود. اولین دفعه که ما نام چنین صاحب مقامی را میشنویم، آنجایی است، که اردشیر شخصی را، که ظاهراًً ماهداذ[۹] نام داشته، بمقام موبذان موبذی نصب کرده است. شاید این مقام پیش از اردشیر هم بوده است، لکن اهمیت آن از وقتی بالا گرفت، که دین مزدیسنی در کشور ایران صورت رسمی یافت.
پس از این شخص نام چند تن از موبذان موبذهای بزرگ را در دست داریم،
- ↑ maguan
- ↑ mnguan
- ↑ مهرهای «بافرگ» Bafarragh و کواذ، که اولی مغان مغ آتش آذرگشنسپ بود (راجع به آتش فصل سوم را ببینید)، هرتسفلد، پایکولی، ص ۸۲.
- ↑ magupat
- ↑ مورخان یونانی و رومی، مغان و موبدان را یکسان «ماگوس» Magus خواندهاند. بعکس نزد مورخان ایرانی و عرب کلمه موبذ را مسامحه در مورد کلیه مقامات دیانتی روحانیون پارسی استعمال کردهاند.
- ↑ pabhagh
- ↑ Vedh-Shahpuhr
- ↑ هرتسفلد، پایکولی، ص ۸۱-۷۹.
- ↑ طبری، ص ۸۱۶، نلدکه، ص ۹(بهر 'Pahr)؛ رک کریستنسن، AO، ج ۱۰، ص ۵۰-۴۹.