پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۱۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در زمان ساسانیان روحانیان و نجبای ملوک‌الطوائف قرین و همدوش یکدیگر بودند. و معمولا در ادوار ضعف و انحطاط دولت برای مخالفت با پادشاه همدست می‌شدند ولی جز در این ادوار، این دو طایفه از هم جدا مانده، هریک از طریقی سیر تکاملی خود را ادامه می‌داد. آنچه اطلاع دارم اینست که از دودمان نجبای بزرگ ساسانی هیچ فردی بمقام موبذان موبذ نرسیده است.[۱] همیشه روسای روحانیون، از میان طبقه مغان انتخاب می‌شده‌اند و این طبقه هم بمرور زمان خیلی زیادتر شده بود[۲] و باستناد تاریخ افسانه‌آمیزی، که داشتند، برای خود شجره نسب پرافتخاری ترتیب می‌دادند، که از حیث قدمت و شرافت با خاندانهای بزرگ پهلو می‌زد. ساسانیان نسب خود را بسلاطین هخامنشی و کوی‌وشتاسپ[۳] (کی‌گشتاسب)، که حامی زردشت بود، می‌رساندند و اغلب دودمانهای بزرگ هم بواسطه اشکانیان نسب خود را به وشتاسپ می‌پیوستند. اما موبدان مدعی بودند، که نسب آنان به شاهنشاه داستانی ایران منوش‌چیثر[۴] (منوچهر) از سلسله پادشاهان افسانه‌ای پرذات[۵] (پیشدادیان) می‌رسد، که خیلی مقدم بر عهد وشتاسپ بوده است.[۶]

هیئت روحانیون با دخالتی، که در امور عرفی می‌کردند، آن امور را جنبه مقدس و رنگ دیانتی می‌بخشیدند. این طایفه در کلیه مواردی، که در زندگانی افراد پیش می‌آمد


  1. مذکور است، که زروان‌داذ Zurvan dadh پسر مهرنرسه (از خاندان سپندیاذ) بمقام «هیربذان هیربذ» رسید.
  2. نظیر سلسله بزرگ سادات نزد شیعیان.
  3. Kavi Vishtaspa
  4. Manush-tchithra
  5. paradhata
  6. فصل ۳۳ ترجمه وست، ص ۲۳۷ بندهشن ایرانی (چاپ انکلساریا). بنا بر شجرة النسبی، که در طبری مذکور است (ص ۷۸-۸۷۷، نلدکه، ص ۲۸-۱۲۷) خاندان کارن نیز همین منوچهر را نیای بزرگ خود می‌شمرد.