کردم واقعاً مربوط به دوره پس از اسفند ۱۳۴۱ میشود.
س – آها.
ج – در این مورد باید بگویم که یکی از بزرگترین مشکلاتی که با آن روبرو شدم نبودن آمار بود. چرا که آمار بازرگانی خارجی کشور با فاصله بیش از سه سال منتشر میشد. در نتیجه برای گرفتن هرگونه تصمیمی امکان مراجعه به آمار وجود نداشت. راه حل دیگری که بنظر میرسید ارزیابی موردهای بخصوص و تحقیق دقیق درباره آنها بود. بعنوان نمونه صنعت بافندگی کشور دچار رکود بسیار شدیدی بود. میشد با بازدید یک یا دو کارخانه، با جمعآوری مقداری آمار درباره میزان تولید، مقایسه تولید با سالهای پیش و غیره مقداری ایده کم و بیش صحیح درباره وضع آن صنعت پیدا کرد. بعبارت دیگر با نوعی نمونهبرداری سطحی و خیلی سریع میشد کار کرد. از طرف دیگر کسانی بودند که با آنها آشنائی چندین ساله داشتم و خودشان در بخش خصوصی بودند و میتوانستم از آنها خواهش بکنم به سئوالاتی که داشتم پاسخ بدهند یا اگر هم جوابش را نمیدانند از دیگران تحقیق بکنند و نتیجه را در اختیار من بگذارند. البته خطر این کار این بود که خود اینها منافع خود یا دوستانشان را در نظر بگیرند و تنها راهحلی که برای جلوگیری از این کار پیدا کردم این بود که همانند همین سوالها را با کسانی که بکلی از آنها دور بودند میکردم و مقایسه میکردم میان همه این سئوالها اگر رویهمرفته نتیجه پاسخ این گروههای متفاوت یکی بود، آنوقت احساس میکردم که کم و بیش نتیجه صحیح را گرفتهایم. البته از این گذشته همانطوری که پیش از این اشاره کردم، کار یک سال و نیم من در اطاق بازرگانی هم به من اجازه داده بود که تا اندازهای آشنا به وضع بازرگانی و صنعتی کشور باشم و بتوانم براساس ملاقاتها و بررسیهائی که همکارانم و خودم میکردم به نتیجههائی برسم. روی این روش تدریجاً شروع کردم به نگارش و تدوین قسمتهای مختلف مقررات صادرات و واردات ۴۲ کشور. به همراه آن گرفتاری من تجدید سازمان وزارتخانه بود. چون همانطور که اشاره