برگه:GheseHayeBehrang.pdf/۳۱۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۲۰ □ قصه‌های بهرنگ
 

*

سفر اییله دیم هر یانا
دئو لاری گتیردیم جانا
قیرآتیم گلدی جولانا
داغلار قوینوندا قوینوندا
ترجمه:
من از ابتدا در آغوش کوهستان پرورده شدم. شاهینها در آغوش کوهستان نامم را بر زبان راندند.

چون قدم به دوران جوانی گذاشتم، دشمن به مقابله‌ی من قد برافراشت. پهلوانان در آغوش کوهستان گرداگرد مرا فرا گرفتند.

به هر دیاری سفر کردم، دیوان را به تنگ آوردم. اسبم «قیرآت» در آغوش کوهستان به جولان درآمد.


کوراوغلو نیک می‌داند مبارزه ای که عدالت و خلق پشتیبانش باشند چه نیرویی دارد. او به هر طرف روی می‌آورد خود را غرق در محبت و احترام می‌بیند. همین است که در میدان جنگ بدو جرئت می‌بخشد که با اطمینان خوانین و اربابان را ندا دهد: