برگه:Divar.pdf/۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

خیره بر سایه‌های وحشی بید
میخزم در سکوت بستر خویش
باز دنبال نغمه‌ای دلخواه
مینهم سر بروی دفتر خویش

تن صدها ترانه میرقصد
در بلور ظریف آوایم
لذتی ناشناس و رؤیا رنگ
میدود همچو خون به رگهایم

آه … گوئی ز دخمهٔ دل من
روح شبگرد مه گذر کرده
یا نسیمی در این ره متروک
دامن از عطر یاس تر کرده

بر لبم شعله‌های بوسهٔ تو
میشکوفد چو لاله گرم نیاز
در خیالم ستاره‌ای پر نور
میدرخشد میان هالهٔ راز

۶۰