برگه:Divar.pdf/۱۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شب تیره و ره دراز و من حيران
فانوس گرفته او به راه من
بر شعلهٔ بی‌شکیب فانوسش
وحشت زده میدود نگاه من

۱۴۵