بمدحت نزد امرای زمان رفتهاند و تشبیه ایشان بخود این بیت را گفته است:
سوی تاج عمرانیان هم بدینسان | ||||||
بیامد منوچهری دامغانی |
و ازین بیت مسلم میشود که او از مردم دامغان بوده و چون قسمت اول از عمر خویش را در گرگان گذرانده و در دربار پادشاهان آل زیار بوده است بقراین میتوان گفت از بلخ برنخاسته زیرا اگر از بلخ بر میخاسته است نزدیکترین دربار پادشاهی که شعرا را جلب کند دربار آل ناصر در غزنی بوده و بدانجا میرفته است و نه به گرگان بمداحی پادشاهان آل زیار، و بالعکس چون از دامغان برخاسته نزدیکترین دربار بدآنجا دربار آل زیار در گرگان بوده است چه طبیعی است و چندان بحثی را درخور نیست که خاصه در آن زمان که وسایل ربط بین شهر های ایران چنین نبوده است شعرای مستعد به نزدیکترین درباری که در جوار موطن ایشان باشد میرفتند و اختیار را جز بر مجاورت نمیکردند. اما ممکن است به تعبیت از قول دولتشاه گفت که پدران وی از مردم بلخ بودهاند ولی خود در دامغان پرورش یافته، هرچند که این حدس نیز متکی بر دلیل متقن نیست. در هرحال، مسلم است که او را در زمان وی دامغانی شناختهاند چنانکه خود نیز گفته است و مؤلف هفت اقلیم هم وی را در سلک شعرای دامغان شمرده و مؤلف مجمع الفصحا نیز او را دامغانی خوانده است ولی سید نور الدین بن سید محمد صدیق خان بهادر در تذکرهٔ نگارستان سخن (ص ۱۰۶)نتوانسته است مولد او راتشخیص دهد و نوشته است: «مولدش دامغان یا بلخ».