آنرا شهنامه ملت ارمنی نامید در بیدادگریهای حـکام ساسانی برای برانداختن مذهب نصارا در ارمنستان و دلاوریهای «وارطان مامیگینان» Vartan Mamigonian پهلوانان متعصب معروف ارمنی و رستم ارمنستان سروده است که هرچند تعصب ملی دامنه غلو و اغراق را در آن بجائی رسانده است که تا درجهای برای ایران وهن آمیزست ولی باز بشهادت قراین تاریخی اساس آن چندان دور از حقیقت نیست.
در همین قرن چند نفر مورخ بودهاند که بزبان یونانی کتبی در تاریخ ارمنستان پرداختهاند ولی آن کتب اینک در میان نیست و فقط قطعاتی از گفتارهای ایشان مانده است که مورخین ارمنی بزبان خود و مخصوصا موسس خورنی معروف درآورده و در کتب خود گنجانیدهاند و از آن جمله است: «پلیکرات» Poliyorate و «اواگراس» Evagoras و«کامادروس» Camadrus و «فلگن ترالسی» Phlegonde Tralles و «فلاویوس ژرف» Flavius Josephe و «المپویس آنی» Olympiusd 'Ani و «آریستن پلائی» Aristonde Pella و «خرهپود» Khorohpoud و «فیرمیلین قیصری» Firmiliende Cesaree و «اریپید» Eurpide و «کالیسطن» Callisthene و «گرگوار ماژیترس» Gregoire Magistros و «سنت اپیفان» Saint Epiphane
سپس مورخی دیگر بوده است باسم «لازارفاربی» Lazarede Pharbe که کتابی در سیرت «واهان مامی گینان» Vahan Mamigonian از همان سلسله قهرمانان ارمنستان پرداخته و مخصوصا ذکری بسیار سودمند از عواقب بر افتادن اشکانیان و جلوس ساسانیان در ارمنستان دارد.
در قرن هفتم میلادی «سبئوس» Sebeos کشیش ارمنی تاریخی از سلطنت هراکلیوس Heraclius امپراطور رومیة الصغری نوشته است که حتی در تاریخ رومیة الصغری نیز سندست و مخصوصا بعضی مطالب مفید در فتح جنگهای اعراب در ارمنستان و مقدمات تسخیر نواحی شمال غربی ایران دارد.
سپس «موسی کالانکائیتی» Moisede Kalankait مورخ درباری بودهاند که از آن جمله است «ژان کاطولیکوس» Jean Kathelicos و «طمارس- آرتزرونی» Thomas Artzrouni که در ضمن تاریخ خانوادهٔ «و اسپوراکان» Vaspourakan را نوشتهاند که در جنگلهای ارمنستان با ایران و رومیة الصغری و اعراب کارهای بزرک کردهاند و این دو کتاب برای ایران از حیث مطالب جدید اهمیت بسیار دارد.