هائی ازین قبیل اشعار در کتب مختلف ادبی مانند ادب الکاتب ابن قتیبه و البیان و التبیین جاحظ و اغانی اصبهانی و نظایر آنها نقل شده است. از آنجمله است این اشعار که برای مثال در این مورد درج میگردد:
قد علمت فارس و حمیر وال اعراب بائدست ایکم نزلا
(ایرانیان و حمیر و اعراب جمله دانستند کدام یک از شما در دشت (برای جنگ) پیاده میشوید)
مقصود کلمه دشت است که در این بیت دست استعمال شده و نیز به عجاج را جز نسبت دادهاند:
کا الحبشی التف او تسبجا | کما رایت فی الملاء البردجا |
(مانند حبشی که بلباس پیچیده یا شبی پوشیده چنانکه در جمعیت بردگان دیدهای)
تسبج صورت فعل مؤنث غایب است و برمیگردد بکلمهٔ سبیج که معرب شبی (لباس شب پیراهن شب) باشد. بردج معرب برده است. باز از همین قصیده عجاج است:
عکف النبیط یلعبون الفنزجا |
قوم نبط حلقه زدند برای بازی پنجگان (فنزج معرب پنجه است گویا در این بازی پنجپنج میشدهاند یا پنجه به پنجه میدادهاند).
نیز در همان قصیده آمده:
یوم خراج یخرج السمرجا |
(در روز بدهی سه بار (مالیات) میگیرد) سمرج از ترکیب فارسی سه مره حاصل شده.
همچنین: میاحة تمیح مشیار هوجا