بخصوص که عماره سلطان محمود را نیز مدح کرده و بتفصیلی که خواهیم گفت با او در ایام سلطنتش مربوط بوده است.
۳-دو حکایت راجع بعماره
در کتاب اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید تألیف محمد بن منور میهنی که کمی بعد از فوت سلطان سنجر (۵۵۲) و در ایام سلطنت سلطان ابوالفتح غیاثالدین محمد بن سام غوری (۵۵۳-۵۹۹) تألیف شده حکایت ذیل را مؤلف آن کتاب از خواجه ابوسعید فضلالله بن ابیالخیر میهنی (۳۵۷-۴۴۰) شاعر و عارف معروف نقل میکند و عین عبارت آن کتاب این است:
«یک روز قوال پیش شیخ ما قدسالله روحه (یعنی خواجه ابوسعید) این بیت میخواند که:
اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن | تا بر دو لبت بوسه دهم چونش بخوانی |
شیخ ما از قوال پرسید که این بیت کراست گفت عماره گفته است شیخ برخاست و با جماعت صوفیان بزیارت خاک عماره شد[۱] و این حکایت را نورالدین عبدالرحمن جامی در کتاب بهارستان عیناً از اسرارالتوحید نقل کرده است[۲] و کتاب اسرارالتوحید بعد از فرهنگ اسدی طوسی که چند بیت از اشعار او را بعنوان شاهد آورده قدیمترین کتابی است که از عماره اسم میبرد.
حکایت دیگر در کتاب مجمعالانساب تألیف محمد بن علی بن محمد شبانکارهای مسطور است و مجمعالانساب که بدبختانه تاکنون بطبع نرسیده کتابی بالنسبه مختصر ولی بسیار مهم در تاریخ عمومی عالم تا عهد سلطان ابو سعید خان بهادر چنگیزی (۷۱۶-۷۳۶)