پرش به محتوا

برگه:3 Sal Dar Darbar-e Iran.pdf/۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۷۲
سه سال در دربار ایران
 

بخشیده بودند.

بعد از آن که از گردنه‌ای به ارتفاع ۲۱۵۰ متر گذشتیم به سرزمینی به ارتفاع ۱۸۰۰ متر رسیدیم و در آن نزدیکی‌ها خرابۀ قصری را دیدیم که عباس‌میرزا جد ناصرالدین‌شاه سرتیپ گاردان مأمور مخصوص ناپلئون را در آنجا پذیرفته بود.

نزدیک ظهر پس از طی چهار فرسخ به اوجان رسیدیم. در اینجا چند چشمه آب گرم است که نمونه‌ای از آنها را پیش من آوردند و چنین تصور می‌کردند که من به یک دیدن می‌توانم تمام خواص آنها را مشخص نمایم.

۲۸ سپتامبر = ۲ صفر

عوارض طبیعی راه هر چند جلوتر می‌رفتیم بیشتر می‌شد، در چند متری تپۀ بلندی بود شبیه به خرابه. اگر چه غیر از چند تخته‌سنگ پراکنده چیز دیگری پیدا نبود و از دیوار و غیره چیزی دیده نمی‌شد رفیق همسفر من تصور می‌کرد که در این محل سابقاً ابنیۀ یا لااقل حصاری بوده و می‌گفت که در کتاب‌ها چنین خوانده است که این نقطه از نقاط سرحدی محسوب می‌شده.

در طرف چپ جاده کاروانسرایی است که تصادفاً آباد و از دستبرد حوادث مصون مانده است. همین حال آبادی مرا بر آن داشت که برای آلبوم خود طرحی مدادی از آن بسازم تا نمونه‌ای از این بناهای عظیم که همه شبیه‌اند داشته باشم. از کتیبۀ سر در آن چنین بر می‌آید که از بناهای عهد صفوی و بانی آن حاجی محمد حسین گیلانی است.

ساعت یازده به تیکمه‌داش که در ۲۰۰۰ متری است رسیدیم و قرار شد که در آنجا برای صرف نهار توقف کنیم زیرا که شاه از وقتی که ناخوش شده بود دیگر در حین راه رفتن غذا نمی‌خورد.

غذای شاه و آداب صرف آن خالی از غرابتی نیست. غذاهای مختلف را همچنان که پیش ما معمول است یکی بعد از دیگری نمی‌آوردند بلکه همه را یک‌جا به توسط آنقدر فراشی که برای آوردن آنها لازم باشد یکجا حاضر می‌کنند. به این شکل که فراش‌ها که بر سر هرکدام مجموعۀ گرد بزرگی است و قلمکاری خوشرنگ با منگوله‌های رنگارنگ بر آن انداخته‌اند دنبال هم غذاها را پیش می‌آورند و مجدالدوله ناظرباشی شاه همیشه