شوری آنها از آبهایی که تا اینجا دیده بودیم به مراتب کمتر است.
قلل بعضی از کوههای اطراف بیشباهت به قلعههای خراب نیست، طبقات متوالی صخرههای عظیم به شکلی منظم و مطبق است که گویی دست انسانی آنها را به این شکل روی یکدیگر چیده و آنها را به این وضع بر روی همدیگر سوار کرده است.
۲۷ مه = ۳۰ شوال
بعد از گذشتن از ریگستانهای بلندی که طی آنها سه ساعت طول کشید چشم ما به واحات سبزی که از دور نمایان گردید روشن گشت. قدری دورتر از تیمور که از طول آن گذشتیم قطعات ستون و خرابههای دیگری است که باید متعلق به زمانی خیلی پیشتر از زمان ما باشد. اگر سد اینجا را که شکسته تعمیر کنند و آب را به اراضی دور دستتر برسانند این ناحیه آباد و سرسبز خواهد شد.
محلات قصبه بزرگی است مرکب از ده پایین و ده بالا. اردوی ما را بالای ده پایین در سرچشمه رودخانهای زدند. در این محل چشمههای چندی است که از آنها به مقدار غیر متساوی آب میجوشد و پس از به هم پیوستن رودخانهای را درست میکنند. از وقتی که از طهران بیرون آمدهایم این اول دفعهای است که آبی که شور و تلخ نیست میآشامیم. ظاهراً این آب آشامیدنی است ولی چون اهالی میگویند که سوء هاضمه میآورد باید در شرب آن احتیاط کرد. پنج روز در محلات در کنار همین سرچشمه که آب آن بعد تقسیم و باعث خنکی و طراوت باغهای آن میشود اقامت کردیم. چادرهای ما را در اطراف همین باغهای خرم پراکنده از یکدیگر زده بودند ولی چون روی زراعت مردم که هنوز محصول خود را برنداشته بودند منزل کرده بودیم به این بیچارهها صدمه بسیار وارد آمد.
شاهزاده منوچهر میرزا که به عکاسی عشق و در این فن کمال مهارت را دارد از اقامت ما در اینجا استفاده کرده و با میرزا فروغی منشی اعتمادالسلطنه به تماشای خرابهها رفت.
این دو تن چندان چیزی که قابل اعتنا باشد نیافته بودند ولی در نزدیک ستون مربع شکلی که قاعده آن سخت آسیب دیده بود پس از قدری کاوش به مقداری استخوان