مردم ایران هر وقت فتوایی از طرف ملایی متنفذ یا مجتهدی معتبر برسد با انضباط تمام اطاعت آن را گردن مینهند.
امروز اختیار به کلی در قبضۀ آخوندهاست. با اینکه حاجی محمد حسن را به اسم تحریک مردم توقیف و به قزوین تبعید کردهاند فایدهای نبخشیده و همه میدانند که کار از کجا آب میخورد و تا علت اساسی را از میان نبرند نتیجهای به دست نخواهد آمد.
این پیشآمدها اساس امتیاز دخانیات را متزلزل ساخته تا آنجا که حتی مدافعین آن هم دیگر حرارتی در این راه به خرج نمیدهند. مدیر شرکت را دیدم که ناامید بود و سفیر انگلیس هم میگفت که با این دو روشی که ایرانیها اختیار کردهاند و امتناع ایشان از قبول شرایط امتیاز که لابد از جایی دیگر سرچشمه گرفته اصرار در باب کار کمپانی دیگر مفید فایده نخواهد بود.
۲۰ دسامبر = ۸ جمادیالاولی
با تمام این اوضاع و احوال با وجود اینکه در طهران طوفان حوادث در حال سرکشیدن بود و با اینکه وزیر مختار روس به شاه کاغذی نوشته و مراجعت او را برای حفظ جان اروپاییان لازم و عاقبت را وخیم شمرده بود باز شاه از دوشانتپه به جاجرود حرکت کرد و به وزیر مختار پیغام داد که مسئله چندان مهم نیست و صدراعظم میتوانند از بروز هر حادثهای جلوگیری کنند.
۱۵ دسامبر = ۱۳ جمادیالاولی
با اینکه به مردم تبریز قول داده شده بود که عملیات شرکت انحصار دخانیات در آذربایجان شروع نخواهد شد باز ایشان قانع نشدند و بار دیگر سر به شورش برداشتند و چنین مینمود که دستوری به عامۀ مردم برای این کار رسیده و طغیان جنبۀ عمومی پیدا کرده است.
۱۷ دسامبر = ۱۵ جمادیالاولی
در حالی که در چند صد متری اردو به شکار مشغول بودم در جلوی درۀ تنگ و پیچ