علی شاه عوض سه روز ما با کمال خوشی به شکار گذشت.
شاه هم به نظر من این ایام را بد نگذرانده و با این که چیز مهمی شکار نکرده باز بر سر کیف و شوق است و به همین حال بسیار در دنبال آهوبره به این طرف و آن طرف گردید ولی چون این نوع مرغ در این ایام به نواحی جنوبی مهاجرت کردهاند چیزی به دست نیاورد اما من بیسروصدا تنها با سگم از شاه دور شدم و به طرف گودالها و کنار نهرها رفتم. به صدای تیر تفنگ من اعلیحضرت پیش آمد و من مرغابیهایی را که زده بودم تقدیم کردم شاه اظهار امتنان کرد و بعد از آن که خوب آنها را ورانداز نمود به یکی از پیشخدمتان داد و گفت ببر بده آقادایی و بگو آنها را برای نهار من بپزد.
علی شاه عوض از برکت آب فراوان که به کار آبیاری میرود دهکدهای آباد و دارای مزارع پرحاصل است و یکی از مهمترین محصول این نواحی انگور است که به پایتخت میبرند. این انگورها را از رزهایی به دست میآوردند که سرشاخههای آنها را هر بهار برای آن که حاصل بدهد میچینند.
روز ۱۲ ربیعالثانی به طهران برگشتیم، راهها به علت باران و طوفان شدید شب گذشته خراب و گل بود.
۱۶ نوامبر = ۱۳ ربیعالثانی
امروز شاه از مشاهدۀ قراضههای طلا که روی فرش ریخته بود ملتفت شد که چند قطعه از جواهرات تخت طاووس را کندهاند من هیچوقت وی را به این خشم ندیده بودم. حال خودداری از او رفته بود به سرعت چند قدم برمیداشت و بلندبلند ناسزا میگفت بعد ناگهان میایستاد و چشمان خود را که کاملاً گشوده بود با حال غضب و تهدید به نقطهای میدوخت. با این وضع مسلم است که اگر مقصر به دست افتد مورد بخشایش ملوکانه قرار نخواهد گرفت.
ساعت یک اعلیحضرت باید سفیر جدید انگلیس سر لاسل[۱] را که پریروز به جای سر درومند ولف[۲] آمده است به حضور بپذیرد.
دولت انگلیس بلا شبهه فهمیده است که به نفوذ او که به دست صدراعظم ایران