برای یک تن ایرانی که نه با صندلی سروکار دارند نه با میز سه صندلی زیاد بلکه زائد است. صندلی را ایرانیها فقط از راه تهنن برای پذیرایی اروپاییان یا برای آن که آشنا بودن خود را به آداب فرنگی برسانند به کار میبرند.
۲۴ ژوئن = ۱۷ ذیالقعده
امروز اعتماد السلطنه شام مفصلی به افتخار امین السلطنه داد زیرا که با او آشتی کرده ولی تصور نمیکنم که این آشتی پر از روی صدق و صفا صورت گرفته باشد. من هم در جزء دعوت شدگان بودم.
در این قبیل شامها که مدعوین فقط در چشمهای یکدیگر نگاه میکنند و در صحبت کمال احتیاط را به خرج میدهند مثل حالی که امشب بین دو دشمن دیروزی دیدیم چندان لطفی ندارد ولیکن چیزی که باعث اعجاب من شده بود مهارت مشیر الدوله در صحبت و تملقگویی او به امینالسلطان و وضع طبیعی مخصوصی بود که او در این ملاقات به خود میداد. من تا این ایام چنین حالی ندیده بودم و در این بحث به خوبی دریافتم که ایرانی تا چه حد آب زیرکاه و محیل و متملق است و تا چه اندازه در زندگی با بیحیایی قدم برمیدارد.
بعد از شام بساط انواع بازی گسترده شد و مدعوین بعد از آن که غذای مختصر دیگری صرف کردند در حدود ساعت پنج صبح به منازل خود برگشتند.
در اوایل بهار شاه تصمیم گرفته بود که پاییز سفری به شیراز برود حتی به امین الملک وزیر مالیه دستور تهیۀ مخارج این سفر نیز داده شده بود ولی این اوقات شنیده میشود که شاه از این سفر صرفنظر کرده و به خیال شکار تصمیم به رفتن به بعضی از نواحی مازندران دارد.
بعضی میگویند که علت این تغییر تصمیم ترسی است که شاه از مردم ناراضی شیراز دارد و بعضی دیگر بر این عقیدهاند که لئامت شاه در خرج و فکر مخارج گزافی که چنین سفری خواهناخواه پیش خواهد آورد او را از تعقیب خیال سابق خود باز داشته. شاید هم علت اصلی این باشد که چون حاصل امسال خوب نشده و مردم در قحطاند شاه نخواسته است که با حرکت خود این حال سخت را سختتر کند. اگر این باشد باید شاه