خلاصه از این آش که منحصرا تفنن شخصی شاه است به احدی خیری نمیرسد و مال آن این است که آن را در رودخانۀ شهرستانک بریزند و آب آن را با خود ببرد.
۱۷ اوت = ۱ محرم ۱۳۰۸
امروز روز اول محرم است که ماه تعزیهداری ایرانیان و اقامۀ مراسم سوگواری برای شهدای کربلاست به همین جهت عدۀ کثیری ملا و سید با قباهای بلند و عمامههای سفید و سبز و آبی به اردو وارد شدهاند.
یکی از ایرانیان وطندوست و ظریف به من گفت که سه روز پیش بازیگرانی را تماشا کردیم که وظیفۀ خود را به خوبی به انجام رساندند حالا نوبت به بازیگران دیگری رسیده است که جای دستۀ پیشین را گرفتهاند. این دسته را بدون این که بخواهم ایهامی به کار برده باشم باید گربههای ایران خواند[۱] زیرا که ایشان هم مثل گربه در هر خانهای به عزت و خوشی جا دارند ولی در هر جا هم از کثافتکاری خودداری نمیکند.
۲۴ اوت = ۷ محرم
شهرستانک برای ما تمام آن لطفی را که طالبیم ندارد. درۀ شرقی غربی آن با این که در میان دو کوه محصور است و در بعضی نقاط وسعتی پیدا میکند اما در محلی که ما اردو زدهایم از سه طرف بسته و تنگ و گرفته است به همین جهت اندک بادی که در امتداد این دره بوزد همینکه به اردوی ما میرسد عینا مثل این که از دهلیزی بیاید شدت عجیبی پیدا میکند و در مقابل وقتی که هوا حرکتی ندارد از بیهوایی انسان نمیتواند نفس بکشد. گرمای اینجا شدید نیست چه میزان الحراره هیچ وقت در روز از ۲۵ درجه بالاتر نمیرود و شبها هم به ۱۰ درجه میرسد بلکه به علت انقلابات هوا و بارانهای متوالی درجۀ حرارت غالباً پایینتر نیز میآید.
آب رودخانۀ شهرستانک که مشروب ماست از زمین که میجوشد مخلوط به گچ و خنکی آن هشت درجه است و تنها امتیاز آن همین است. فضل دیگری که دارد اینکه
- ↑ غرض از این ایهام جناسی است که در زبان فرانسه بین دو کلمۀ شا- Chat به معنی گربه و لفظ «شاه» وجود دارد (مترجم).