در آن سالها مردم وزیر و وکیل میشدند.
از نظر زبان:- زبان روزنامههای این دوره از طرفی قلابیترین و آشفتهترین زبانست که خواندهایم و از طرف دیگر سادهترین و روانترین و بیآلایشترین زبان البته بسته بهر روز نامه یا مجلهای. نمیشود حکم کلی کرد باید حوصله داشت و نشست و هر کدام راورق زد و موارد حسن وقیع را یادداشت کرد روی مطبوعات آن دوره صدتا رساله دکترا میشود نوشت ۱ مطبوعات آن دوران مثل این روزگار نیستند که همهشان بیك زبان چیز بنویسند بیهیچ امتیازی و مشخصهای هر کدام بر عکس این روزها مشخصات بارزی دارند. مطبوعات طرفداران کسروی پرند از واژههای اغلب بیپدر و مادری که بزور هفت من سریش هم اریش هیچیك از آثار ادبی نچسبیدند مطبوعات حزب توده با تمام واژه ناخوانا پر است از تعبیرات در بست فرنگی مثل میتینگ دم و نستر اسیون - بایكوت فراکسیون - کلخوز سانتر الیسم - بوروکراسی - پلنوم - اگوئیسم - كونسترو کسیونی كروژوك و فاشیسم و هزاران تعبیر فهمیده و نفهمیده دیگر یا از تعبیرات من در آوردی خنك ولوس و عصبا قورت دادهای مثل لهیب آتش حیات تندر غران خشم تودهها - پیشتاری فرزندان خلق ـ وهلم جرا. اما آن دسته از مطبوعاتی که نویسندگان و مدیران باسوادتر و دلسوزتری ادارمشان میکنند پیداست کوشش دارند برای یافتن تعبیرات تازه و جانشین کردن آنها در مقابل آنهمه اسم وایسم فرنگی. و مقداری از همین لغات و اصطلاحات چنان بجا بودهاند که دوام عمرشان حتی بسیار بیش از ساختههای فرهنگستان کذایی بود. مثل مزدور - ارزیابی و ارزنده - کنگره - زیربنا وروبنا - جهان بینی - خودآگاه و ناخود آگاه - پدیده - دنباله روی - و بسیاری دیگر... بهمین زبان است که هنوز مینویسیم و ترجمه میکنیم باین طریق زبان مطبوعات فارسی در همین دوران براهی افتاد که اگر بصحت و دقت وامانت بیشتر دنبال بشود مسلماً بننا ووسمت خویش افزوده است.
تعداد انتشار و دخل خرج مطبوعات در این دوره اصلاً مورد نظر نیست چرا که هیچ روز نامهنویس یا مجله گردانی نه بقصد مال