همین دوره گرم سیاست و حزب بازی و معقولات دیگر بود و هنوز مثل این روزها پر نشده بودند از داستانهای تحریك كننده جنسی و شهوانی - و هر آمیرزا بنویسی یا مخبری مثل امروز یك بنس البدل - اشتفن تسوایك نبود...
بهر صورت غیر از آنکه گذشت ترجمه از مطبوعات سرشناس خارجی در این دوره مد میشود چرا که نویسندگان حرفهای کار کشته نداریم که بتوانند اوضاع سیاسی دنیا را تحلیلی کنند و این تخصص تازه تازه دارد پیدا میشود همدردی با دیگر ملتها و مبارزهها - تاریخ انقلابهای بزرگ دنیایی داستانها و ترجمهها از زبانهای بیگانه آداب و رسوم و اساطیر ملل دیگر بخصوص اروپائیها همه صفحات روز نامهها پر کرده است و اینهمه موجب شده است که مطبوعات فارسی سر از لاك محقر خویش بدر آورده جهان بینی وسیعتری داشته باشند و بدانند که عشری از اعشار این جهان هستی هم نیستند از این گذشته مبارزات حزبی ایسمهای سیاسی و هنری و ادبی در مطبوعهای را انباشته است. و هر روز نامهای جنگی است از کلمات قلمبهای که جوانها با تکرار آنها میخواهند بلوغ و شعور خود را بر دیگران بکشند. بحث در باره کتابها و فیلمها و تاترهای تازه یا و نقاشی هم از این روزگار مد میشود. بطور کلی مقدمات اسنوبیسم و تفاضلهای کودکانه که اکنون بشدت دچار آنیم در این دوران پیریزی شده است نسل کتاب خوان و روزنامه خوان معاصر که تازه سر از لاک خود بدر آورده احساس کرده است که خیلی چیزها را نمیداند و بجای اینکه از راه مدرسه و مکتب به تحصیل علوم و معارف دوام و معنایی بدهد و نیز چون عجله دارد که هرچه زودتر فیلسوف دهر و علامه بشود ناچار قناعت میکند بآموختن مقداری اسامی و اصطلاحات فارسی و عربی و فرنگی تازه در آمده و دیگر هیچ جوانانی که محصول این دورهاند اگر دست بر قضا شوقی بکار معینی پیدا نکرده باشند انیانیاند از اسامی تازه در آمد از تعبیرات سیاسی و هنری جدید و سادهتر بگویم معمولاً مرغ لقطهاند. مرغی که هر دانهای را از جایی بر میچیند و هر کاهی را از کوهی تقصیر هم با کسی نیست نه مدرسهای هست که این حرف و سخنهای تازه را بیاموزد و اگر هم باشد