برگه:کتاب مفاتیح الجنان.pdf/۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

شیخ ابن فهد در عدة الداعی از حضرت امام رضا علیه السلام نقل کرده که: هر که بگوید در عقب نماز صبح این کلام را حاجتی طلب نکند مگر آنکه آسان شود برای او و کفایت کند حق تعالی آنچه را که مهم او است بِسْمِ اللَّهِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ مَا شَاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لا مَا شَاءَ النَّاسُ مَا شَاءَ اللَّهُ وَ إِنْ کَرِهَ النَّاسُ حَسْبِیَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبِینَ حَسْبِیَ الْخَالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ حَسْبِیَ الرَّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقِینَ حَسْبِیَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ کَانَ مُذْ کُنْتُ لَمْ یَزَلْ حَسْبِی حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.

مؤلف گوید که شیخ ما ثقة الإسلام نوری نور الله مرقده در کتاب دار السلام از شیخ خود مرحوم خلد مقام عالم ربانی جناب حاج ملا فتح علی سلطان‌آبادی رحمة الله علیه نقل فرموده که فاضل مقدس آخوند ملا محمد صادق عراقی در غایت سختی و پریشانی و بد حالی بود و به هیچ وجه برای او گشایشی نمی‌شد تا آن که شبی در خواب دید که در یک وادی خیمه بزرگی با قبه سر پا است پرسید این خیمه از کیست گفتند از کهف حصین و غیاث مضطر مستکین حضرت قائم مهدی و امام منتظر مرضی عجل الله فرجه می‌باشد پس به تعجیل خدمت آن حضرت مشرف گردید و سختی حال خود را به آن حضرت عرض کرد و از آن بزرگوار دعایی برای گشایش کار و رفع غم خویش خواست آن حضرت او را حواله فرمود به سیدی از اولاد خود و اشاره فرمود به او و به خیمه او آخوند از خدمت آن حضرت بیرون شد و رفت به همان خیمه که حضرت به آن اشاره فرموده بود دید سید سند و حبر معتمد عالم امجد مؤید جناب آسید محمد سلطان‌آبادی است در آن خیمه و در روی سجاده نشسته مشغول دعا و قرائت است آخوند بر سید سلام کرد و حکایت حال را برای او نقل کرد پس سید برای گشایش امر و وسعت رزق او را دعایی تعلیم نمود پس از خواب بیدار شد در حالی که آن دعا در خاطر او بود و قصد کرد خانه سید را و پیش از این خواب، آخوند از سید منافر و تارک او بود به جهتی که آن را ذکر نمی‌کرد پس چون بخدمت سید رسید او را به همان نحو که در خواب دیده بود دید در مصلای خود نشسته مشغول ذکر و استغفار است