پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

پادشاه ساده‌دل در جواب فرمود که در میان او و ما قرآن است هرگز از او نسبت بمن خیانتی نخواهد شد خاطر خود جمع نمائید. لکن دلهای مخلصین از تشویش آغشته بخون می‌بود، تشریح این مقال اینکه بعد از ورود اصفهان بباغ هزار جریب که از باغات پادشاهیست منزل گزیده از برای استسعاد کورنش۱ بدرگاه گردون مساس حاضر شده عرض نمود که احوالات خراسان بیمن اقبال شاهنشاهی با حسن وجوه تیسیرپذیر گردید امیدوارم که این فدوی را از خاک مذلت برداشته باغ هزار جریب را که آن نیز دولت‌خانۀ پادشاهی است رونق‌افزا فرمایند و چند روز که در آنجا تشریف خواهند داشت میهمان این خاکسار باشند که باعث سربلندی و افتخار این خانه‌زاد متصور است.

شاه والاجاه نظر به بی‌تجربگیها تألیف قلب او تصور فرموده بلاتأمل قبول نموده ره‌گرای هزار جریب شد و الحق که در ابتدای ورود پادشاه بنا بر حصول مطلب خود منتهای ابتهاج نموده رسوم سور و سرور بجا آورده جشن ملوکانه که در خور چنین میهمانی باشد آراسته نهایت خدمتگزاری بجای آورد که پادشاه را مشغول شرب خمر و لهو و لعب ساخته از خود و احوال خود بی‌خبر نمود. در آن حال بعضی از اعاظم و امرا را مخبر نموده آورد که پادشاه خود را در آن حال مشاهده نمایند که چنین شخصی قابل جهانداری و کشورگشائی نیست چنانچه در آن‌وقت بعضی اذعان این معنی نموده و برخی مهر سکوت بر لب نهاده خاموش شدند.

القصه طهماسب قلی خان که منتظر چنین فرصتی بود مجلس را از اغیار خالی دیده فی‌الفور او را دستگیر نموده در ماه مرقوم از پادشاهی خلع و از برای رواج کار خود و مناسب وقت پسر سه‌ماهۀ او را که عباس میرزا نام داشت شاه عباس نام گذاشت و شاه طهماسب را مقید نموده روانۀ مشهد مقدس نمود و شاه عباس را از اصفهان به قزوین فرستاد.

________________________________________

[۱]

  1. (۱) کورنش که واو آن ملفوظ نیست و فقط برای بیان ضمۀ ما قبل است و بهمین جهت آن را کرنش هم می‌نویسند لغتی است ترکی بمعنی خم شدن و سلام کردن.