انگشتری در میان گرفته و در شهر لار بسبب قحط و غلا اکثر مردم از گرسنگی هلاک شدند تتمه جلای وطن اختیار نمودهاند و از هیچ طرف مددی و آذوقۀ باهل قلعه نمیرسید باین سبب اغلب مردم قلعه از شدت جوع هلاک شدند و آنچه بیرون میآمدند بسبب عناد سنیان توابع لار و قساوت قلب افاغنه بقتل میرسیدند ناچار میرزا زاهد علی بتوسط بعضی از سیبهداران دور قلعه که با وجود تسنن حقوق در ذمۀ آنها داشت عریضۀ بحاکم شیراز نوشته اطاعت و انقیاد افاغنه را قبول نمود و بعد برآمدن او از قلعه افاغنه او را روانۀ حضور پادشاه خود باصفهان نمودند و چون در زمان اشرف اکثر قزلباشیه بروی کار آمده امور معاملات سلطنت را راتق و فاتق بودند و میرزا زاهد علی با همۀ آنها آشنائی قدیم داشت سفارش و حمایت او را نموده در پیش اشرف ظاهر نمودند که میرزا زاهد علی مرد کار آمدنی است و از امور بنادر و لار کمال وقوف و اطلاع دارد رعایت او موجب تألیف قلوب مردم بنادر و لار میگردد و اشرف نیز عمل به گفتۀ آنها نموده حکومت بندر و جرون و بعضی از توابع لار را مرجوع به او نموده با خلعت و فرمان حکومت آن بلاد او را روانه نمود و میرزا زاهد علی بعد ورود ببندر عباسی و متوجه سرانجام امور آنجا شدن ناگاه سید احمد شاه علی الغفله وارد آنجا گردید و میرزا زاهد علی چون تازهوارد بود و هنوز جمعیتی بر سر او نشده بود و نیز مردی متصدی پیشه بود و قطع نظر از این امور سید احمد شاه از سلالۀ صفویه بود از دل بحرب او راضی نبود مع هذا دفعة سید احمد شاه وارد شده او را دستگیر نمود. این خبر چون به لار رسید حاکم لار متوجه دفع سید احمد شاه شده بتعجیل تمام وارد بندر عباسی شد و هر چند با سید احمد شاه مردم قلیلی بودند لکن چون مردی دلیر و شجاع بود با همان مردم قلیل پشت بحصار بندر عباسی داده با افاغنۀ لار و سنیان توابع لار که افاغنه بقدر دو صد سوار و سنیان بقدر چهار هزار تفنگچی بودند داد مردی و مردانگی میداد و هر روزه جنگ بصرفه مینمود که در این بین خبر باصفهان رسید و از آنجا زبردست خان را با شش هفت هزار سوار جرار بتعجیل تمام روانۀ بندر نمودند و زبردست خان
برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۸۸
ظاهر