پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و سایر سرکردگان جمعیت نموده در شمالی شهر میمند با سید احمد خان صف مصاف آراستند، در اندک زدوخوردی ولی محمد خان تاب صدمات دلیرانۀ او را نیاورده فرار برقرار اختیار نموده منهزم گردید و چندان قتلی بعمل نیامد و لشکر سید احمد خان تعاقب نموده ولی محمد خان را دستگیر نمودند و اکثر سرکردگان کرمان طوعا او کرها اطاعت سید احمد خان نموده باتفاق او از راه سیرجان و مشیز و باغین وارد شهر کرمان گردیدند.

ذکر ورود خان معدلت‌نشان بشهر کرمان و قضایائی که در آن حین رخ نمود

ناقلان آثار کهن و مهندسان داستان سنن قانون سخن را باین نوع بساز و نوا درآورده‌اند که چون سید احمد خان وارد شهر کرمان گردید بساط معدلت و حکومت گسترده تألیف قلوب سپاه و رعیت کرمان نمود و همۀ سرکردگان را به خلاع فاخره و انعامات متکاثره عاجلا سرافراز نموده و آجلا به وعده‌های جمیل ایشان را امیدوار و مستمال گردانید و باتفاق همۀ سرکردگان و سرداران لشکر کرمان و فارس بر سر بعضی از سرداران بلوچ که همیشه باغی و طاغی بودند مثل سالار نعمة اللّه قهستانی و میر مراد بن فهلی و شهداد خارانی و رخشانی و سرکردگان جیرفت و رودبار تا حد مکران متوجه گردید و سرداران آن امکنه را بعضی به استمالت و بعضی را جبرا و قهرا به اطاعت درآورد و چون از طرف شاه طهماسب یأس مطلق داشت لهذا به مشورت بعضی از رفقا از برای اجرای امور حکومت و رفع تسلط افاغنه و رفاه خلایق و عباد اللّه در سنۀ هزار و صد و سی و نه (۱۱۳۹) هجری بنا بر مصلحت وقت نام سلطنت را بر خود گذاشته چه مردم را معلوم شده بود که شاه طهماسب ارادۀ انهدام دولت [او را دارد] بلکه راضی بحیات او نیست و امر ملک گیری بغیر از دو شق متصور نیست یا باید که از طرف سلطانی متوجه این امر شود یا خود اسم سلطنت بر خود گذاشته تا مردم بر سر او جمعیت نمایند و کاری از پیش رود لهذا در آن وقت چارۀ کار را منحصر در آن دیده بر تخت سلطنت