که مجموع آن مردم از سیبههای خود برآمده به هیئت مجموعی بجانب جنوب رویۀ شهر لار که عبارت از صحرای فاسکند و عماده ده و فداغ و بیرم تاکل و اهل است۱ بروند و لطف علیخان نیز بطرف شیراز که ما بین غرب و شمال لار است روانه گردد چنانکه بهمین نحو بعمل آمد و لطف علیخان روانۀ شیراز گردید. چون به جهرم رسید که بین شیراز و لار است خزانهای که برای امام عمانی موعود بود و طلبیده بود رسید، آن را باتفاق میرشکارباشی که حاکم کوهگیلویه بود و نایب لطف علیخان با شش هفت هزار سوار روانه بجانب بندر کنگ نمود، چون بدو منزلی لار رسید سرداران سپاهی که با لطف علیخان در شهر لار مصاف داده بودند از سمت صحرای فاسکند و غیره با غرور موفور بشهر لار مراجعت نمودند و چون خبر آمدن خزانه را شنیدند قوت طامعۀ آنها به حرکت آمده برای تاراج خزانه و بدست آوردن آن متوجه شدند و چون ایشان را غرور دریافته بود در کمال بیخبری و بیپروائی بجهت آنکه معلوم نبود که خزانه از کدام راه میآید به راههائی که مظنون ایشان بود که خزانه از آن راه خواهد آمد متفرق شدند چنانکه میرزا رفیع لاری که منشأ این فتنه بود و سرکردۀ آن قوم بود بر کتل کورد۲ نشست و جعفر بیک کوسه که او نیز مینباشی عمده بود با یکدو هزار کس بر کتل برکه شیخ۳ توقف نمود و جعفر بیک قراباغی کتل گراش۴ را مضبوط نمود.
در این بین حقایق این احوال به میرشکارباشی رسید و نیز این سرداران اگر چه راهها را مسدود نموده بودند لکن در کمال بیپروائی و بیاعتنائی شب و روز میگۀ رانیدند.
________________________________________
- ↑ (۱) عماده ده در نه فرسخی مغرب شهر لار و فداغ در پانزده فرسخی مغرب آن و بیرم قریب بیست فرسخ دورتر از این شهر در جنوب غربی آن و کل یا کال در سه فرسخی شمال شرقی اشکنان مرکز ناحیۀ بیخهفال لارستان و اهل (بفتح الف و کسر هاء هوز) در مشرق اشکنان واقع شدهاند.
- ↑ (۲) در سه فرسخی شمال شهر لار
- ↑ (۳) جزء بلوک جهانگیریۀ لار قریب به بستک
- ↑ (۴) سه فرسخی مغرب شهر لار