پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۴۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مقدس فرستاده در کمال احتیاط ممنوع از دخول و خروج نمودند.

از نوادر اتفاقات سیئه سانحۀ قطع لسان است که از اصابت عین الکمال بآن پادشاه دیندار روی داد، تبیین این مقال و اندکی از بسیار آن اینکه بعد از جلوس دوباره شاهرخ میرزا را بخاطر رسید که من چشم و زبان هر دو ندارم، و علم بر مناقص باطنی خود نداشت، پس شاه سلیمان اگر چه در چشم با من مشارکت بهم رسانیده لکن مزیت فصاحت زبان بر من دارد، مبادا آنچه از برای من اتفاق شد از برای او نیز بشود لهذا در باب قتل آن حضرت با امرای مردود سخن به میان آورد. چون امرای کذا که مصدر این امر شده بودند فی‌الفور از کردۀ خود نادم و پشیمان شده لهذا بر قتل او رضا نداده تحاشی نمودند. شاهرخ میرزا مطلب را فهمانید که هرگاه از برای من چنین اتفاق شد پس برای کسی که ترجیحی در ظاهر نیز داشته باشد بطریق اولی صورت احتمال دارد و در تقدیر وقوع حال شما چه خواهد بود. پس امرای یاغی بنا بر قطع لسان آن حضرت گذاشته زبان آن جناب را نیز مقطوع نمودند لکن بقدرة اللّه تعالی بعد از قطع لسان از گویائی و فصاحت و بلاغت آن حضرت چیزی نکاست.

الحاصل چون این خبر وحشت اثر در هرات ببهبود خان بیگلربیگی و امیر خان توپچی‌باشی و غیرۀ خوانین رسید عرایض به نزد احمد خان ابدالی در باب اطاعت نمودن خود و تسلیم قلعۀ هرات و توپخانۀ پادشاهی و تفویض ممالک خراسان فرستادند.

بمجرد رسیدن عرایض امرا احمد خان از قندهار بسمت هرات کوچ نمود و امرای مذکور استقبال نموده او را داخل شهر هرات کردند و از آنجا همراه رکاب او متوجه سمت مشهد مقدس گردیدند.

یوسف علیخان مخبر شده بقدر هفت هشت هزار کس سواره و پیاده از دستۀ غلامان و جلایر و چند اول و قوریساول و غیره که با او متفق بودند و قدری از اهل شهر با خود فراهم آورده با قدری توپخانه بعزم رزم احمد خان و امرای قزلباش شاهرخ میرزای مکحول را برداشته روانۀ سمت هرات شد و چون به سنگ بست رسید امیر علم خان از