پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۴۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

خود با دو کس دیگر و چند خواجه‌سرا به اندرون رفته شاه‌رخ میرزا را مکحول نموده برآمدند و محمد رضا بیک چون بمکان مقرر خود رسید از حقیقت واقف گردیده از غضب پادشاهی متوحش شده عیال و اطفال و احمال خود را برداشته با چند نفر از همراهیان خود بسمت هرات و قندهار فرار نمود.

بعد از مسموع فرمودن این خبر وحشت اثر بندگان موکب همایون در کمال استعجال وارد دولت‌خانۀ صولت آشیانه گردیده تا سه روز از خلوتگاه برنیامده و امیر علم خان را نیز بحضور تجویز آمدن نفرموده پیغام فرمودند که مرا ارادۀ سلطنت ایران نبوده و نیست، نظر بالحاح و استدعای شما طوعا او کرها این امر را منوط بعهود و مواثیق و ایمان قبول نمود که شروح آنها طوماروار به استکتاب برآورده به جماهیر جمهور سرداران در حضور موجود است و یکی از آن شروط اذیت نرسانیدن به شاهرخ میرزاست، با وجود آن همه تقیدات و تعهدات ابتدا نقض عهود مرقومه نموده چنین حرکتی بوقوع رسانیده‌اید، در این صورت اعتمادی باقوال شما مردم به هیچ‌وجه نیست و نمانده، آنچه بعد از این نسبت با بندگان ما سلوک خواهید نمود علام الغیوب داند، اسلم شقوق چنین است که الحال بظهور رسانید و اگر ترحمی بحال بندگان ما نمائید واگذارید که خود را در زمرۀ فراشان درگاه ملائک سپاه علیّ بن موسی الرضا علیه التحیة و الثناء منتظم ساخته از ناصیه‌سائی آن عتبه سر مباهات بر اوج سماوات رسانیده که بجهت ایذای سلسلۀ علیۀ ما از بدو حال پیوسته آتش غضب الهی در ایران مشتعل شده بر خرمن عمر و جاه مخربان این دولت سانح و طارق گردید چنانچه وقوع انقلابات مذکور از کتب تواریخ و سیر سابق معلوم است و در این ازمنه خود نیز مناظره نموده باشند.

بعد از رسیدن ارشادات به آنها مجموع امرا و سرداران و سپاه برهم آمده جوق جوق و فوج فوج رو به دولتخانۀ والا نهاده سر و پای برهنه شمشیرها در گردن انداخته بطریق مستغیثان و گنهکاران بحضور انور درآمده امرا عرض نمودند نظر به آنکه ما بنده‌ها ابا عن جد صوفی و فدوی این سلسلۀ علیه هستیم و بغیر از این سلسله هرکس