پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

یلان نعره‌زن بر سر آن حصار کز آن تا فلک بود یک نعره‌وار ز پایین چو تیری ببالا شدی مشبک از او چرخ مینا شدی ز بالا چو سنگی به زیر آمدی ز گاو زمین بانگ شیر آمدی مثل گر کسی را در او ره بدی اجل را از او دست کوته‌بدی الغرض افاغنه تحصن قلعه را اختیار نمودند، لشکر قزلباش اطراف شهر را مرکزوار احاطه نموده سنگرها استحکام داده توپهای قیامت لهیب قلعه‌شکن در برابر بر وجهی که مناسب بود نصب نموده لیلا و نهارا متوجه جدال و قتال می‌بودند.

نظر به آنکه در این مدت متمادی عجزه و مساکین شهر هرات به اضرار افغان گرفتار بوده در کمال اختلال و اضطراب بسر می‌بردند خصوصا اشخاصی که در دین مبین اثناعشری مشهور و معروف بودند از استماع رسیدن لشکر قزلباش و انهزام فوج افغان منبسط و مسرور گشته در خفیه کسان نزد امرا فرستاده تعهد این نمودند که ان شاء اللّه تعالی عن قریب تیمور خان را ما بندگان بدست آورده بحضور خواهیم رسانید و بنا بر اینکه از قوم افغان در شهر بسبب بدسلوکی با سکنه بسیار متزلزل و هراسان شده‌اند مناسب چنین است که سمت دروازۀ گرشک را خالی نموده سیبه نفرمایند که عن قریب بمجرد فرصت یافتن قوم افغان که الحال پنج هزار کس بیش نیستند فرار خواهند نمود.

بهبود خان با امیر خان مشورت و کنگاش این معنی نمودند، امیر خان بالفعل بقتل افغان مجوز نشده بنابراین مثل که یکی را بگیر و دیگری را دعوا کن لهذا با بهبود خان چنین مقرر نمود که اسلم شقوق اینست که سیبۀ دروازه گرشک برداشته شود که راه فرار افاغنه باشد بجهت آنکه جمعی از امرا و نویسندگان اهل ایران در کابل نزد احمد خان می‌باشند بعد از یورش قلعه و بلوای اهل شهر اگر جمعی افغانان با پسر احمد خان بقتل آیند یقین که از سکنۀ شهر نیز جمعی ضایع خواهند گردید و جماعتی که از اهل ایران در کابل‌اند بجهت بعد مسافت خود را به ایران و حدود قلمرو همایون شاهی نمی‌توانند رسانید و او اذیت به آنها خواهد رسانید، ان شاء اللّه العزیز بعد از فرار افاغنه