از راه بیآرامی بیهوش گردیده رام شده بودند، موسیقیدانان عشیر آن را عشری باقی نگذاشته بودند، سپاهیان منصور محو منصوری بودند، غلامان حور لقا در مجمرههای طلا سپند مردمک چشم حسود دود مینمودند، فوارههای آن بزم خلدآیین بجای آب از گلاب آب بروی کار میآوردند، ضرابیان طلای غشدار دست افشار مینمودند، پتک زنان قرص زر بر سندان نهاده منتظر سکه بزر نمودن اسم اقدس همایونش بودند، طلای ناب نام نامی اشرفش بر قرص شمس تفوق یافته و نقره از شوق این فیض شاخدار شده.
القصه مقارن ساعت سعید بطریق معمول این سلسلۀ علیه خطیب خطبۀ بلیغ خوانده و خلیفه و ترخان استمداد از ارواح اجداد عالیمقام آن پادشاه جمجاه طلبیده در حضور زانو زده نقش اوجاع را بموجب ارشاد عمدة العارفین و افخم السالکین شیخ صفی الدین اسحاق طاب ثراه و اجداد عالیمقام ایشان که مقرر بود با کمر مرصع کمر بستند و تاج طومار از قرار گرفتن بر فرق منور اقدسش تاجدار گردید، خنیاگران طبل شادمانی را به نواختن درآوردند، شاهزادگان و امرای ذوو الاحترام بقدر رتبۀ خود پیشکشها و نذورات از حضور پرنور گذرانیده به سجده و زمین بوس مفوض گشتند، ضرابیان سجع اقدس را در سیم و زر سکه بزر نمودند، صدای غلغلۀ مبارکباد لشکری و شهری بر فلک دوار رسید.
بعد از عنایات عطریات و تقسیم شربت اوجاق پادشاه با داد و دین بعزم فیضیاب شدن بتقبیل و زیارت آستانۀ مقدسۀ حضرت امام ضامن ثامن که ملجأ و مأوای پادشاهان روی زمین است روانه شده پیاده با امرا و سپاه بطریق مقرر سر کار فیض آثار میرزا محمد امین موسوی نایب متولی آن آستان ملائک پاسبان با ناظر و سرکشیکان و باقی عمله طوق و علم برداشته بنهج معهود باستقبال آمدند.
آن پادشاه جمجاه بمجرد مناظرۀ آن شدۀ۱ شمس شقه کورنش بجا آورده سر
________________________________________
- ↑ (۱) شده یعنی علم و نشان.