پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شفیع مستوفی المالک تبریزی و حسن خان پسر فتح علیخان قاجار و سلیم خان بیگلربیگی سابق کرمانشاهان از الوس افشار فارس و حسینخان قرائی و شاهرخ خان چنگیزی که مجموع شانزده نفر بودند عریضۀ متأکد باقسام شدیده نوشته متضمن بخواهش آمدن خود بی‌اسلحه و یراق و اسپ که بالمشافهه مراتب چند معروض دارند. بناء علیه حکم بآمدن آن شانزده کس بی‌اسلحه و یراق فرمودند.

امرای مزبور آمده کورنش بجا آورده مبارکباد سلطنت ایران عرض نموده بقانون سلسلۀ علیۀ صفویه زمین بوس نموده ایستادند.

از ظهور این حرکات و ملاحظۀ وجنات ایشان در جواب فرمودند که اینجانب را هرگز ارادۀ آلوده شدن بامور دنیای دون و متوجه شدن به سلطنت ظاهری نبوده و نیست مگر توقع از شماها اینست که اینجانب را مع عیال و متعلقان اعانت نموده بجهت مشرف شدن به عتبات عالیات روانه نمائید که در آن روضات عرش درجات مجاور بوده مابقی عمر خود را در آن اماکن خلد مواطن گذراند.

امرا عرض نمودند که شاه‌رخ بغیر از آنکه خدا نکرده اذیت جانی رسد از ما بندگان بنحو دیگر راضی نمی‌شود و این بندگان شاه‌رخ را بر مسند سلطنت ایران نشانیدیم بسبب آنکه والدۀ او از سلسلۀ علیۀ صفویه است، اگر اهل ایران را اطمینانی و انسی با اولاد نادر شاه می‌بود به یکی از اولاد یا برادرزاده‌های او مطمئن شده کمر خدمت می‌بستیم و در این مدت ارادت و اطاعتی که به او می‌ورزیدیم سبب سلسلۀ علیه بود، الحال که در سلسلۀ صفویه به قابلیت و تشخص و ذهن و ذکا با قرب و احق بودن بجهت سلطنت و دارائی ملک ایران بجز بندگان اقدس کسی را نداریم این طفل بی‌تمیز با مثل شما شخصی که نسبت به او مرتبۀ ابوت دارید با وجود این همه احسانها که به او فرموده‌اید عبث شب و روز در صدد اذیت جانی افتاده و مع هذا نه او را تشخص ظاهری و نه عقلی و نه ذهنی و نه ذکائی هست، بفرمودۀ چنین شخص ناقابل ما بندگان اگر خدای نکرده مرتکب این حرکت شنیع گردیم تمامی ننگ و ناموس اهل ایران را هرآینه بر باد دهیم و در درگاه حق تعالی مخاطب و معذب دارین باشیم و بعید از مروت