پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

قریب بچهل فرسنگ آب و آبادی ندارد و زمین ریگزار است از بلدۀ یزد بنابراین شد که بجهت حرارت هوا طی مسافت منازل شب فرمایند باین روش که در سر هر قطار شتر و استر دو مشعل تا رسیدن منزل مشتعل باشد و فی ده نفر یک استر راویۀ آب همراه باشد باین نحو که نصف راویه‌ها از منزل خرنه که اول بیابان است یک یوم قبل از حرکت ایشان آب برداشته رفته در میان ریگ منتظر باشند و نصفی دیگر همراه لشکر و بنه بوده تا بمحل راویۀ سابق برسند و استران راویه که پیشتر رفته‌اند بسمت چشمه حسن رفته باستعجال آب بر سر راه رسانند.

باین نهج و حسن تدبیر صائب بفضل اللّه تعالی جمیع لشکر و اهل توپخانه و بنه سالما غانما خود را از آن وادی خشک بساحل نجات رسانیده و احدی تلف و متضرر نگردید هم آخر به نیروی بخت بلند و بعنایة اللّه تعالی مع همراهیان به فیض‌آباد که دو منزلی مشهد مقدس است رسیدند.

ذکر ورود نواب خلدآشیانی به قریۀ فیض‌آباد قرائی تا ورود بشهر مقدس معلی

در آنجا اعلام ورود خود را بشاه رخ شاه نمودند. دو قطعه مراسله در یک خریطه بجواب اطلاع نامۀ آن جناب رسید یکی باین مضمون که از استماع ورود میمنت مسعود به فیض‌آباد قرائی مسرور و مبتهج گردید، نظر به اینکه خبر رسیده که جمعی اوزبک از راه بالا مرغاب و جمعی اشرار و قطاع الطریقان ایلات متفرقه از چولئی و سیاه منصور و جلایر و چگنی از سمت راز قوشخانه [؟] مصمم آمدن بسر راه جناب ابویم شده‌اند یقین که آنچه لازمۀ احتیاط است بعمل آورده در کمال تأنی طی مسافت فرمایند. تمنی این بود که بمجرد اطلاع ورود افاخم‌آمود خود را به خدمت رسانیده عینین را منور سازد اما بجهت موانعی که در ذریعة الاخلاص سابقا در دارالمؤمنین قم از نظر گذشته است مندرج بود مبرهن رای صواب‌نمای سامی شده باشد لهذا محروم از این نعمت عظمی و عطیۀ کبری گردید.