انسانی نیست، چه هرگاه بقصد خورد خویش کشد سبعیت در طبیعت نشیند و این غذا نیز آورندهٔ درندگی است.»
دو قانونگذاری که پس از زردشت آمدند مزدک و مانی مانند بودائیان خوردن گوشت را قدغن مینمایند. پیروان فیساغورس از انجیر و سبزیها و میوه و عسل و نان زندگانی میکردهاند. خود فیساغورس که بسن صدسالگی مرد در باب گوشتخواری گفته: «بترسید ای میرندگان که خودتان را بچنین خوراک چرکینی آلوده سازید.»
هوراس نقل میکند که «ارفه» برای آرام کردن طبیعت درندهٔ یونانیان قدیم استعمال گوشت را منع نمود.
حضرت امیر که زندگانی ریاضتمندانه مینموده راجعبه گوشتخواری میفرماید: «لاتجعلوا بطونکم مقابرالحیوانات.» در اسلام بسیاری از طریقتهای متصوفین و عرفا، گیاهخوار بودهاند. پزشگ نامدار ابوعلی سینا مرید گیاهخواری بوده و در کتابهای خودش مضار گوشت را بیان مینماید و گفته: حذر کنید از خوردن گوشت جانوران، همچنین نجمالدین رازی در مرصادالعباد نوشته از گوشت بسیار احتراز کنید و نظریات خود را شرح میدهد:
سنک (Sénéque) که یکی از فلاسفهٔ بزرگ بوده است برضد استعمال گوشت مطالب مهمی مینویسد که مختصر آن اینست: ۱– هیچچیز آنقدر طبیعی نیست مگر تنفری که از خوردن گوشت