مثل شوروی ایجاد میکند.
این که اتحادی نظامی همچو «ناتو» بوجود بیاید حرف دیگری است. در سازمان ناتو کشورهای آزاد شرکت دارند که دارای میراث مشترك فرهنگی و اوضاع همسان اجتماعی هستند. و در حقیقت نا تو دنباله طرح کمکهای مارشال است در همان ناحیه از دنیا. اما در سنتو مسائل جور دیگری طرح میشود. چنان میراث مشترك اجتماعی یا همآهنگی سیاسی میان اعضای آن وجود ندارد. بلکه میان هر کدام با دیگری گودالیست عظیم از نظر مسائل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی؛ بخصوص میان آن دسته از کشورهای خاورمیانه که اعضای این پیمانند با ممالك غربی. و مثلاً آنچه در ایران مطرح است علاقه به تحولات اقتصادی و اجتماعی است و ایرانی کاری به این ندارد که در ممالک غرب چه میگذرد. می خواهد قسمت اعظم منابع ملی خود را صرف این نوع تحولات بکند. بنابر این در چنین مملکتی تأکید بیش از حد برگسترش مؤسسات نظامی و مخارج ارتش ایران که با مقایسه با احتیاجات این مملکت بسیار عظیم، است طبیعی است که ایرانیان را بدبین میکند. برای همۀ این مخارج نظامی و نیز برای دیگر اشتباهات، ملت ایران امریکا را متهم میکند کهایشانند پشتیبان شاه و مدافع اینهمه تجهیزات نظامی. همۀ ایرانیهای فهمیده با تلخی بسیار به این مسأله اشاره میکنند که از وقتی انقلاب عراق در سال ۱۹۵۸ رخ داد تاکنون روز به روز بر تأسیسات نظامی در ایران افزوده میشود. راست است که در ۱۹۵۸ چک سفیدی که به شاه داده شده بود -برای مخارج نظامی- پس گرفته شد و نیز در ۱۹۶۰ آمریکا فشار آورد که بود از نیروی نظامی ایران کاسته بشود و مخارج این کاهش صرف مدرن کردن ایران گردد، اما این فشار نیز مسألهای را حل نکرد. و حتی شاید میتوانم بگویم که بودجه نظامی ایران را بیشتر هم کرد.
ایرانیها به طور کلی فکر میکنند که چنین تجهیزات جنگی پرخرج و گستردهای لزومی برای امنیت ایران در میان همسایگانی که دارد ندارد. تنها همسایه نیرومند ایران شوروی است که اگر فرضاً هم به ایران هجوم ببرد این، ایران نخواهد بود که جلو آن هجوم را بگیرد، بلکه آمریکا خواهد بود. و تازه این نیز بستگی دارد به منافع خصوصی آمریکا در همان زمان مفروض هجوم احتمالی از طرف شوروی.