برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۹۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

هاشان مصونیت باشد. لکن آقای قاضی در حبس باشد و آقای اسلامی را با دست بند این ور و آن ور ببرند. این خدمتگزاران اسلام این علمای اسلام در بند باشند. وعاظ اسلام در حبس باشند، در زندان باشند. طرفداران اسلام باید در بندرعباس حبس باشند برای اینکه این‌ها طرفداران روحانیت هستند. خوب. یا روحانی هستند یا طرفدار روحانیت تاریخ ایران درس به مردم داده است. طوری درس داده که معلوم می‌شود. معلوم شد که رفاه حال این ملت به این است که قطع نفوذ روحانی بشود. این یعنی چه؟ رفاه به این است که قطع ید رسول الله بر این ملت بشود؟ روحانیون که خودشان چیزی نیستند روحانیون هر چه دارند از رسول الله دارند. باید قطع ید رسول الله از این مردم. شود این‌ها این را می‌خواهند تا اسرائیل با راحتی هر کاری می‌خواهد بکند تا امریکا هر کاری می‌خواهد بکند. آقا تمام گرفتاریهای ما از این آمریکا است. تمام گرفتاری‌های ما از اسرائیل است اسرائیل هم از آمریکا است. این وکلاً هم از آمریکا هستند این وزرا هم از آمریکا هستند. همه خریده آنهایند. اگر نیستند پس چرا نمی‌ایستند در مقابل داد بزنند؟ من حافظه‌ام حالا درست. نیست نمی‌توانم مطلب را خوب بفهمم. من حالا در حال انقلاب هستم در یك مجلس از مجالس سابق که مرحوم مدرس در آن مجلس بود اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر به فلان قضیه عمل نکنید که حالا من آن تکه یادم نیست ما از فلان جا که یادم نیست، ظاهر قزوین به تهران می‌آییم و تهران را می‌گیریم. دولت هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کرد. یکی از مورخین امریکایی می‌نویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون‌ایستاد و گفت آقایان حالا که بناست ما از بین برویم، چرا با دست خودمان از بین برویم؟ وارد کرد و مجلس به واسطۀ او جرأت پیدا کرد. رد کردند و هیچ غلطی هم نکردند این‌ها دیدند یك روحانی در مجلس بود. یك دولت قلدر شوروی را - روسیه سابق را - یك دولتی را که اولتیماتوم داده بود، یك روحانی ضعیف، یك مشت، استخوان رد کرد. آن‌ها می‌بینند نباید روحانی باشد. قطع ید روحانی باید بکنند تا به آمال و آرزو‌های خود برسند من چه بگویم؟ من آنقدر انباشته از مطالبم آنقدر مفاسد در این مملکت هست که من با این حالم با این سینه‌ام. با این ضعفم نمی‌توانم بگویم. نمی‌توانم مطالبی را به مقداری که می‌دانم بعرض شما برسانم. لكن شما موظفید که به رفقایتان بگویید. آقایان موظفند ملت