اما به مشروطه یاوری دادند یا وقتی کاشانی با همه تنگ نظریهای بعدیاش زیر فتوای ملی شدن نفت صحه گذاشت یا این مورد اخیر ۱۵ خرداد ١٣۴۲ و تبعید رهبر روحانی وقت... در تمام این موارد پیشوایی است روحانی که گردن از اطاعت «حکومت» و «لوح ازل» و «تقدیر» باززده و با ادعای رهبری در مسائل دنیایی دچار روشنفکری شده و قدمی برداشته به سوی عدالت و استقرار حقوق اجتماعی یا به سوی ایجاد مزاحمت برای حکومتهای وقت. همه این بزرگان که بر شمردم بیاعتنا به حکم ازل و بیانتظار فرج و بیهیچ تسلیم قضا و قدری یا برای نفی همۀ آنها، با یک فتوا یعنی با یک رأی روشنفکرانه قدم در راهی گذاشتهاند که راه مبارزه اجتماعی است و به این قصد که رهبری جماعت مردم را در دستهای بشری خود بگیرند و ممانعت کلند از تضییع حقوق ملتی که نه به بلای آسمانی دچار شده است. درست است که در برخی از موارد قیام روحانیت و حرکتش باشکست روبرو شده است - همچو مورد، اخیر که در آن رهبر روحانی چنان تند عمل کرد که شرایط زیستن خود را در مملکت دشوار کرد - و نیز ممکن است که گاهی فتوای یک روحانی یا عملش، منطبق با شرایط روز و حافظ منافع اکثریت مردم نباشد همچو مورد شیخ نوری - اما این هر دو شکست در قیام یا اشتباه در فتوا خود ناشی از بریدگی میان روحانیت و روشنفکری است اگر روشنفکر و روحانی هر یک ساز جداگانهای نمیزدند و در موارد حساس نهضتها - همچو مشروطه و ملی شدن نفت دوش به دوش هم عمل میکردند هرگز چنان اشتباهاتی یا شکستهایی پیش نمیآمد. -
برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۶۹
ظاهر