برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نبود پناه می‌برد به مطبوعات و مردم و منبر‌های فراوانی که احزاب و جرگه‌های سیاسی و مجالس قانونگذاری به او عرضه می‌گردند.

و اما روشنفکر ایرانی؟ که هرگز چنین دست بازی در انتخاب نداشته است و هنوز ندارد، از اوان آشنایی با فرنگ تا به امروز مدام گرفتار یک دور و تسلسل احمقانه است میان روحانیت و حکومت. این دو قدرت اصلی که در هر قدمی باید حسابشان را نگهدارد در این جا مردم که هنوز خوابند و هنوز قدرتی و بازار خریدی برای آراء و آثار او نشده‌اند (بیهوده نیست که اسم بسیاری از کتاب‌های انتقادی و اجتماعی صدر مشروطه «دوران بی‌خبری» است یا «بیداری» افکار و از این قبیل...) کمپانی هم که اینجا دست راست استعمار است. یا اصلاً عامل خارجی است و روشنفکرش را عین حضرت «پیترایوری» با خود از انگلیس می‌. آورد روحانیت نیز که چون از همان آغاز کاردم خروس کمپانی تنباکو را در جیب ملکم خان دید، او و فرنگی۔ بازی‌هایش را تکفیر کرد ناچار می‌ماند فقط و فقط حکومت؛ از قضیه تحریم تنباکو بگیر تا به امروز در تمام این صدساله اخیر روشنفکر ایرانی با هوایی از اروپا و آمریکا در سر و مردد میان قدرت حکومت‌ها و عزلت عارفانه و خسته از مردم و بی‌خبری‌شان و کلافه از تحجر روحانیت در آخرین دقایق حساس برخورد‌های سیاسی میان روحانیت و حکومت که اغلب طرف حکومت را گرفته است. چرا که تنها حكومت‌ها قادر بوده‌اند که به اتکاء پول نفت بهترین مزد‌ها را به او و به آراء‌اش بدهند و در مقابل آراء تعدیل شده او رفاه زندگیش را تأمین کنند.