برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۴۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نداریم. به هر صورت - گرچه آن سه پایی - یا سه پایه‌ای[۱] که بر شمردم، در آخرین تحلیل یکی بیش نبودند و نیستند، اما هر سه متوجه این نکته بودند و هستند که اگر دریچه اطمینانی پیش پای روشنفکر نگذارند چه خطر‌ها که برخواهد خاست! چنانکه اکنون با بازگشت کادر‌های اروپایی از الجزایر یا اندونزی یا افریقا در سراسر اروپا برخاسته است. توجهی بکنید به انقلاب‌های دانشگاهی. به وقایعی که در این سه چهار سال اخیر از آمستردام تا رم، و از لندن تا پاریس را فلج کرده است. به هر جهت روشنفکر اروپایی که برسر سفرة دائرة المعارف نشسته بود و از انقلاب کبیر فرانسه ارث می‌برد و از توبره آویخته سربازان ناپلئون جیره می‌خورد، مختار بود. مردم تازه به حقوق بشری (بورژوازی) خود واقف می‌شدند، و روحانیت که در واتیکان سلطنت داشت و هنوز دارد و حکومت که مثل همیشه و در همه جا مدام پولی یا مقامی یا صله‌ای یا شغلی برای تیمار روشنفکران دارد و دست آخر کمپانی‌های عاج و طلا و الماس و نفت که در به در دنبال داوطلب می‌گشتند و می‌گردند برای نظارت در کار فلان شعبه آسیایی یا افریقایی خویش به این ترتیب روشنفکر اروپایی متاع خود را (آراء - آثار - عقاید) مجبور نبود تنها به یک

  1. «تمدن اروپایی بر روی سه پایه‌ای‌ایستاده که یک پایه‌اش بیستر و است پایه دوم کلیسا و پایه سوم فاحشه خانه» گفته لویی فردینان سلین نویسنده معاصر و فقید فرانسه به نقل از صفحه ۲۶ مجله «نوول ابسر و اتور» چاپ پاریس شماره ۲۵ فوریه سال ۱۹۶۵ و جالب اینکه خود این نویسنده نیز چند سالی در افریقا نماینده یك كمپانی تهیه عاج بوده است مراجعه کنید به کتابش «سفر به آخر شب» که ترجمه‌اش هم‌امیدوارم بزودی منتشر شود.