برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نه در صف سربازان ساده که نوعی کارگران یدی هستند با مهارتهایی در استعمال سلاح - امربری - مصدری - مخابرات و کارآمدیهای دستی دیگر... صرف نظر از اینکه یک سرباز ساده بیشتر یک بیگاری - کننده است تا یک کارگر. چرا که از نظر اقتصادی یک کارگر - گفتیم که - آن است که مادۀ خامی را به صورت کالای قابل مصرف در می‌آورد. درست است که گذران دوره سربازی برای مثلاً روستایی جماعت ایران تجربه‌ای است و شاید وسیله‌ای تا باسواد بشود و از نظم و آداب شهر نشینی خبری به ده ببرد و مقدمات بهداشت و یکی دو کار دستی را فرا بگیرد.[۱] و در این مورد شاید بتوان یک سرباز ساده را با یک دانش‌آموز یا دانشجو مقایسه کرد که به قصد کارآمدیهای بعدی فعلا آموزش می‌بیند؛ یعنی که فعلا فقط مصرف می‌کند. و به هر صورت ملاحظه می‌کنید که یک سرباز ساده را حتی یک کارگر یدی هم نمی‌توان دانست. اما چون در حوزه بلبشو و هرج و مرج، هر نوع فعالیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ممتنع است و چون حضور سرباز و نظامی و پلیس و ژاندارم باید چنان شرایط امنی را که لازمه هر نوع فعالیت است تأمین کند پس می‌توان پذیرفت که سهمی از درآمد ملی صرف نگهداشت و تربیت سرباز و پلیس و ژاندارم بشود. ولی وضع امروزی ما جوری است که ناچاریم فوراً بپرسیم آخر چقدر از

  1. چو این نکته جالب است که در مورد سپاهیان بهداشت و آموزش و غیرهم... این نسبت معکوس می‌. شود. یعنی که هر یك از‌ایشان با گذران ۱۰-۱۴ ماهه در دهات به فقر روستا و مشکلات عمق اجتماع آشنا می‌شوند و در بازگشت مجموعه نارضایی‌های روستایی را با خود به شهر برمی گردانند.