برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ چه فرصت‌ها بود برای کوتاه کردن دست استعمار که همه از دست رفت «ملکی این از دست رفتن فرصت‌ها را به حساب ندانم کاری‌ها و دنباله روی‌های حزب توده می‌گذارد؛ و حزب توده به حساب انشعابی که ملکی راه انداخت و می‌بینید که به هر صورت قضیه بر می‌گردد به انشعاب و چون از آنهمه انشعابی تنها «ملکی» ماند که همچنان پا بر جا حرفش را زد ناچار همۀ افتخار انشعاب را برای خود اندوخت؛ همچنان که همۀ طرد و لعن و نفرین و شایعه‌سازی آن حزب را با تمام دستگاه‌های تبلیغاتی‌اش.

در آن انشعاب آذر سال ۱۳۲۶ از حزب توده ما عملی کردیم دسته جمعی[۱]. اما ملکی سر کرده ما. بود خود او بار‌ها گفته که: من تنها زبان آن دسته بودم و پیرترین عضوشان نه که تنها انشعاب کرده باشم یا راهش انداخته باشم».

و من این قضیه را اندکی خواهم شکافت شاید اینهمه کین توزی از میان. برخیزد اما به هر صورت چون همه ما دیگران -

  1. اعلامیه اول «انشعاب» که در ۱۶ آذر ۱۳۲۶ منتشر شد، به امضای این ۱۲ نفر بود: «خلیل ملکی انور خامه‌ای مهندس اسما عیل زنجانی مهندس زاوش دکتر رحیم عابدی فریدون توللی محمد علی جواهری مهندس ناصحی-محمدسالك محمد‌امین ریاحی حسین ملك جلال آل احمد. » و در اعلامیۀ دوم این عده دیگر به انشعاب پیوستند «مهندس محمود نوائی - احمد آرام - عباس دیوشلی - حسن گوشه - اسماعیل زاهد - مجتبی میرحسینی - مهندس منصور بلالی - عبدالرسول پرویزی - مهندس ابوالقاسم قندهاریان - محمد قلی محمدی- جلیل مقدم - مهندس مسعود درویش - میر حسین سرشار - علی شاهنده - محمدمهدی عظیمی - مهندس مهرابی - مهندس جمشید دارائی - ملکه محمدی - احمد ساعتچی - مهندس یوسف قریب - علی اصغر خبره‌زاده».