پرش به محتوا

برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

٢

خودآگاهی " چیزی که دائما " مرا از بیرون ، ازین مشغولیتهای دائم، که مرا قربانی میکند - به " خود " م فرا بخواند

مرا جلو آینه ، دائما ، هرچند یکبار ، قرار بدهد ، تا من خود"م را ببینم. هیچکس نیست که تصویر راستین خودش جلو چشمش باشد - حتی آنهایی که روزی سه چهار ساعت جلو آینه هستند یک بار هم "خودشان را ندیده اند " !

خودآگاهی !بالاتر از آگاهی از فلسفه ، آگاهی از علم ، آگاهی از تکنیک ، آگاهی از صنعت، اینها " آگاهی " است نه "خود آگاهی "یعنی چیزیکه مرا بخویش بنمایاند، چیزیکه مرا استخراج کند، چیزیکه مرا بخودم معرفی کند، چیزیکه متوجهم کند که ۲۹