خاظر ات و ختطارات 1۷
انادك نیمی بعفر خرید کشتي ونیمی برای طفره به آنورس مسافرت بیافرت بد۲نودس کرد , سعدالدوله وز برایران <ربلع بات و مفشم الدوله در اطریتی شمراهند.
صفعه عدکهروز ورودبهآتورس چشتیاست ور یطرش قتیفسگنط» تصور عیر قتگوغهاش ما ر ام بگي در فع قعیم.ولنود با پكپام لک [نیه بهپندر آمدبووند. گشتی رسای رایه آب پرتدا ند وبانبر ببازوی ملو له رتتهگفتی را مگسلاتند» ما را در اطایکو خی چا دادتد ب هو آاگرم است ی آزما "حوالی فیررسیت: ؛ متلوم نبود سعدالدوله جه تضور بوذ 2 دم و دادعا ندیم ۰ حتی آب بدست نیاهد اوه تستیاوق طوقسان جوا قرو سول ما دواد وری تفه ذننه مودته کاکفی شکادیگی را معملق بیکی از خوائی آلمان بایرآن بفروشنن . دراین حیمیدبیسی آن کشتی ببتنر دسیت و زتبورگی درگید» پاحترام انايك . مماوم شماعمیلی؛ از آن اطاق تتکه کهباکیهبات موجوده زتدان مینعود بکناد کش آعديم و در دامن ژلیخاکه اسم گشتی است. نفسینازهگديم: ما حضرک سرف شد. ۱۶ زوئیه ۱۹۰۲
سعدی دارد! شلعم پشته حرغ بر بات است ولی عا هر خ 8 سر دحاختييم وقبابگوخت گاو باسالاه جنر * غیوه. سقنی: , که عائدت بهشت بود . نعست بر ستررقبه وجود غلیان نود . عفتمالدوله دامن مسر زد و غليانی چافگرد و اتايك را مرگیف آورد .
ایو کشت ی صغی که ان در موشهر ز فته بوده ات ۰ غلیانتنبادو ودعال از آ تا استسهدا لو له مر #ات میچبندطه کشتی را در سیصته و پنحاه هر ار فرانلت آپگند ۳ اتاداسایلی, الق جر روری از اردو دور باشد. . به پنشر فلمیتگه از بنادر با يك رفتیم » موفع شام است ۰ شامی در تفاخووی با ساز صرف شد: وسته سازتدگان اطریشی دداین مجل عهمان نواژی میکتنه ۰ ارس عرکب بوداز هت نی خانمهای وه , ساعتی خوشگذشت ؛ مخارح با سعدال دواه است, حضرات عترادی شم عالاوه بر چگ ام بو آخبند. و مس فلرن علاده نوازش بافعنه ؛ از اینجا تین به ار .ردام دفتبم , اتایك مره رفت» دوسه کل رقه خرید : یکی هم بمن داد؛ آز رتداع با راء آخن بهلاهه حرکت شد , سیدخالن مآمور ایران است . شب را مهمان او ودیم , اتايك رابه اسخونیتگن بردگه بندر لاه اس : اقا داوه که عتفل فرح و فززآی آنمیان دز با وسغوزانین اس معکوو. .مین ان الق ی اف رن ات باظرف وزیا ایبان که ستظر مان . چا آن مرف تاه پیل (کی) پلی است که در بنادرگشتی کنار آن میایستد. اینجا مخصوص نفرج است. این پلکه در بنادر آثرا چین میگو بشده ی یب شصت مت لول دارد و خشت عترعرضی ؛ مستئیما در دریا کشیده دو طرفآن پایفهای آهتی نصي و ازیایههاي چپ.ه راست اقواسی ان هم عصل وبه. غیه لام هبای مر قو نصب که چون روشن شوند ۰ پل دعلیزی است ازچراغ برق , بسیار باتماشا. گفتنت در هفغه دوشب جراغاناعت : امعب ذوبت جراغعان نبوج : مدیر لحظهای مس برق را بازگرد تعاحاگديم.
شامی بیساز فش روز بای باکت زرلییجا ره اسعاند آهدیم ۱ کدورتیا عمجبا بای ارت حتکیم یکسدهزار فرانك انعم سوغات گرفته است و راضی نیت و اتایلت پیشتر تمیددد ؛ کشتی را یاز ارکاد( پارسبکده) تامیدند ۰ و قرار شد به :وخ برود ۰ کشتی این ۳[ ی
۱ از شرینکار بهای سدالددله این بودکه مقداري دهتاهی نود مطلاگر ده بودنت و به عللاز سین زر کاب میداد » دی تهآن حم یکی از مجتوحیل لین تقئي زا بی آي بارتکه با بر دهشاهی رده صا فا جهن ار ی طللا ومیل فتن ربا مت مالیه گر دهبودهاست 2:7 خالاگرد و در آنی | بعی+آاودهبرایقاخی برد وسجلگیفت , قاضی چون درگوزه راکتود جن خاك در آن تیود ,
۴ مر | اه در دنریا مینندند تاچالیکه مق ای رای تو قفکشدی دستبباید. -