برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
نط

بجای «خوش هنری» که هیچ معنی ندارد،

غزل ۱۶۲: من از جان بندهٔ سلطان اویم   اگر چا یادش از چاکر نباشد، و صواب «سلطان اویسم» است بجای «سلطان اویم» که تصحیف کاتب طبع است،

غزل ۱۸۸: کلید اهل سعادت قبول اهل دل است،   مباد آنکه در این نکته شکّ و ریب کند، و صواب بطبق نسخهٔ اصل «کلید گنج سعادت» است بجای «کلید اهل سعادت» که هیچ معنی ندارد،

غزل ۱۹۶: بگذر ز کوی میکده تا زمرهٔ هنوز   اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند، و صواب بطبق نسخهٔ اصل «تا زمرهٔ حضور» است یعنی یعنی زمرهٔ حضّار، و حضور جمع حاضر است مثل قعود و جمع قاعد و شهود جمع شاهد و جلوس جمع جالس،

غزل ۲۱۴: از دست رفته بود غبار غمم سحر   دولت مساعد آمد و می در پیاله بود، و صواب بطبق نسخهٔ اصل «از دست برده بود خمار غمم سحر» است، و آنطور که گذشت مطلقا هیچ معنی ندارد،