برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۲۹۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۱۶۵
  پند حکیم محض صواب است و عین خیر فرخنده ‌آنکسی که بسمع رضا شنید  
  حافظ وظیفهٔ تو دعا‌گفتنست و بس  
  در بند آن مباش که نشنید یا شنید  
۲۴۴  معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوش است بدین قصّه‌اش دراز کنید  ۲۰۷
  حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید  
  رباب و چنگ ببانگ بلند میگویند که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید  
  بجان دوست که غم پرده بر شما ندرد گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید  
  میان عاشق و معشوق فرق بسیارست چو یار ناز نماید شما نیاز کنید  
  نخست موعظهٔ پیر صحبت این حرف است که از مصاحب ناجنس احتراز کنید  
  هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده بعشق بر او نمرده بفتوی من نماز کنید  
  وگر طلب کند انعامی از شما حافظ  
  حوالتش بلب یار دلنواز کنید  
۲۴۵  الا ای طوطی گویای اسرار مبادا خالیت شکّر ز منقار  ۲۴۵
  سرت سبز و دلت خوش باد جاوید که خوش نقشی نمودی از خط یار